از خون جوانان وطن ... استاد شجریان

۱۳۹۰ آبان ۳۰, دوشنبه

گفتند یادآوری قتلهای زنجیره ای ممنوع است


پرستو فروهر در مصاحبه با روز:

گفتند یادآوری قتلهای زنجیره ای ممنوع است

همزمان با سیزدهمین سالگرد قتل پروانه و داریوش فروهر، پرستو فروهر در مصاحبه با "روز" اعلام کرد روز شنبه دستگاه امنیتی به او ابلاغ کرده برگزاری هرگونه مراسمی برای گرامیداشت یاد پدر و مادرش ممنوع است.
خانم فروهر توضیح داد که غیر از او، افراد دیگری هم به دستگاه امنیتی احضار شده اند و با برخی دیگر نیز از سوی مامورین امنیتی تماس تلفنی گرفته و آنها را از برگزاری هرگونه مراسمی برای قربانیان قتل های زنجیره ای و امضای بیانیه و یا نامه ای در بزرگداشت یاد این قربانیان منع کرده و هشدار داده اند که رفتاری غیر از این، عواقب خواهد داشت.
اول آذر ماه 77 داریوش و پروانه فروهر، رهبران حزب ملت ایران، با ضربات چاقو و در منزل شخصی شان به قتل رسیدند؛ 14 ضربه چاقو بر پیکر داریوش فروهر نشست و 28 ضربه چاقو بر پیکر پروانه فروهر. اکنون با گذشت 13 سال از جان باختن فروهرها و در حالیکه همان روزهای نخست دستگاه امنیتی جمهوری مسئولیت قتل آنها را پذیرفت اما برگزاری هرگونه مراسمی برای بزرگداشت و یادبود آنها ممنوع است.
با این حال پرستو فروهر، فرزند داریوش و پروانه فروهر که ساکن آلمان است هرسال در سالگرد قتل والدین اش به ایران سفر میکند تا مراسم بزرگداشت آنها را که از قربانیان قتل های زنجیره ای بودند، در منزل شخصی شان برگزار کند؛ منزلی که به گفته پرستو همچنان خون خشکیده داریوش و پروانه فروهر برروی فرش آن نقش بسته واو هنوز صدای نعره های پروانه فروهر را هنگام تحمل ضربات چاقو از جای جای این خانه می شنود.
قتل های زنجیره ای نامی است که رسانه ها بر قتل روشنفکران و دگر اندیشان از سوی ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در پاییز 77 نهاده اند؛ قتل هایی که با قتل داریوش و پروانه فروهر خبرساز شد و پس از آن با محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، ازاعضای کانون نویسندگان ایران ادامه یافت که ابتدا ناپدید شدند و سپس پیکر بی جان آنها پیدا شد.
 وزارت اطلاعات با صدور اطلاعیه ای مسئولیت این قتل ها را بر عهده گرفت و در عین حال "وقوع قتل‌های نفرت‌انگیز اخیر در تهران" را نشان از "فتنه‌ای دامنگیر و تهدیدی برای امنیت ملی" دانست.
در این بیانیه "معدودی از همکاران مسئولیت ناشناس، کج‌اندیش و خودسر این وزارت که بی‌شک آلت دست عوامل پنهان قرار گرفته و در جهت مطامع بیگانگان دست به این اعمال جنایتکارانه زده‌اند"، از جمله عاملان آن جنایت معرفی شدند.
 اکنون اما با گذشت 13 سال، نه تنها ابعاد این پرونده روشن نشده و آمران و عاملان آن مجازات نشده اند بلکه برگزاری هرگونه مراسمی برای قربانیان این قتل ها ممنوع است. هر چند پرستو فروهر این ممنوعیت را نیز نوعی آئین بزرگداشت میداند.
مصاحبه "روز" با پرستو فروهر را در ذیل بخوانید.

خانم فروهر هرسال از برگزاری هرگونه مراسمی برای پدر و مادرتان جلوگیری میکنند با این حال شما امسال نیز همزمان با سالروز کشته شدن والدین تان باز به ایران سفر کرده اید چرا؟
به نظر من حفظ تداوم در این مساله مهم است من خودم را موظف به حفظ این تداوم و تکرار این مساله میدانم و می آیم که باز بگویم و مدام یادآوری کنم که این پرونده همچنان باز است، این جنایت هنوز دادرسی نشده و روند دادخواهی به پایان نرسیده و سرانجامی نیافته. این وظیفه اخلاقی و انسانی ما به عنوان بازماندگان آن دو عزیز است و به همین دلیل علیرغم اینکه شاید امسال تقریبا مطمئن بودم که اجازه برگزاری مراسم نمیدهند باز به ایران آمدم.

سالهای پیش به امید برگزاری مراسم می رفتید ایران و اجازه نمیدادند اما امسال می گویید تقریبا مطمئن بودید اجازه برگزاری نمیدهند؛ از قبل به شما گفته شده بود مراسمی نخواهد بود؟
سالهای پیش هم به همین منوال بوده. الان 8 سال است که اجازه نمیدهند هیچ مراسمی باشد شاید موقعی که پرونده را در دستگاه قضایی پی گیری میکردیم هم به نوعی مطمئن بودیم به آن سرانجامی که ما انتظار داشتیم نخواهیم رسید شد اما باز پی گیری کردیم چون مهم روندی است که طی میکنیم و حقانیت ما و پافشاری بر حق. حتی اگر شرایط کنونی هم طوری باشد که این حق بر کرسی ننشیند باز هم پی گیری خواهیم کرد و باز خواهیم ایستاد.

در همین ارتباط شما و همچنین برخی از افراد نزدیک به خانواده شما را به وزارت اطلاعات احضار کرده اند؛ چه می خواستند از شما و دوستان پدر و مادرتان؟
در همان فرودگاه ـ همین که وارد ایران شدم ـ به من برگه احضاریه دادند که شنبه به دستگاه امنیتی مراجعه کنم. روز شنبه رفتم و به من ابلاغ کردند که برگزاری مراسم ممنوع است. گفتند هر نوع یادآوری ممنوع است. کسانی دیگر را هم در این رابطه احضار کرده اند. با کسانی هم تلفنی تماس گرفته بودند. اصل قضیه این بوده که ممنوعیت را اعلام کنند و بگویند هر نوع دادن بیانیه از سوی دوستان 50 ساله پدر و مادر من در مورد قتل آنها و بزرگداشت آنها، عواقب خواهد داشت؛همین طور برای هر کسی که پای این بیانیه ها را امضا بکند. فشار آوردند و سعی کردند که این مساله کاملا در سکوت کامل و بدون هیچ واکنش بیرونی بگذرد و تمام شود.

خانم فروهر، وزارت اطلاعات رسما مسئولیت قتل پدر و مادر شما را برعهده گرفت با این حال و با گذشت 13 سال همچنان اجازه برگزاری مراسم هم نمیدهند چرا؟ از چه چیز هراس دارند؟
از آنچه که پدر و مادرم سالها بر سرش ایستادگی و تلاش کردند؛ مردمسالاری در ایران و احترام به حقوق مدنی شهروندان و رعایت حقوق بشر؛ از همه آنچه که پدر و مادرم تمام سالها بارها و بارها خواستند و تکرار کردند و پای آن ایستادند. آن خواسته ها هنوز خواسته های اساسی و اصلی جامعه است و بعد از گذشت سالها هنوز آدم ها به خاطر آنها زندان می روند و سرکوب می شوند. از این خواسته ها می ترسند و از بازگویی این خواسته ها و بزرگداشت کسانی را که بر سر این خواسته ها جان داده اند تحمل نمیکنند.

و امسال سالروز جان باختن پدر و مادرتان شما کجا خواهید بود؟ پرستو فروهر چه خواهد کرد؟
من فکر میکنم این هم نوعی مراسم است؛ ممنوعیت یک بزرگداشت، خودش حضور انسان هایی را میرساند که میخواهند در این بزرگداشت باشند. اگر هر دو سر کوچه را می بندند و ماموران می ایستند، اگر مردمی می آیند و اجازه ورود به خانه را پیدا نمی کنند، اگر من و معدود افراد خانواده ام در آن خانه محبوس می مانیم، کم کم می شود به این هم نوعی آئین بزرگداشت گفت؛ آئینی که هر سال تکرار می شود و اعتراض ها را به نوعی نمایان میکند. نشستن درون خانه در جمع بسیار کوچک قوم و خویش، بزرگداشت پدر و مادر من است. امسال هم در همان خانه می نشینم برای پدر و مادرم و به یاد آنها.

اخیرا کتاب شما با عنوان "سرزمینی که در آن پدر و مادرم به قتل رسیدند" به زبان آلمانی منتشر شده که به قتل پدر و مادرتان پرداخته اید. شما در این کتاب پرسیده اید "چگونه می‌توانم به سرزمینی عشق بورزم که به قتلگاه عزیزترین نزدیکان من بدل شده است"؟ حال من میخواهم از خود شما همین سئوال را بپرسم و از خود شما بخواهم به همین سئوال پاسخ دهید.
این سئوالی است که برای من همچنان بی پاسخ مانده. در این کتاب سعی کردم رابطه دوگانه تضادی که من و بسیاری از ایرانیان در ارتباط با کشورشان در خودشان دارند را بیان کنم. رابطه من با کشورم در این تضاد میان عشق و علاقه و خشم و درد است که شکل می گیرد. یک مثال میزنم: خانه پدر و مادر من خانه ای است که تمام خاطرات شیرین زندگی ام از کودکی تا بزرگسالی در آن شکل گرفته، صلابت پدر و مادرم و تلاش های پی گیرشان در این خانه بوده و در عین حال قتل گاه آنهاست هنوز خون خشک شده پدر و مادرم روی فرش این خانه است، هنوز صدای نعره های مادرم را در این خانه می شنوم، هر دو است هم عشق و محبت هم خشم و درد. من نمیتوانم پاسخی قطعی به این سئوال بدهم.فقط اجرای عدالت و دست یابی به حقوق انسانی است که می تواند آن بخش درد و خشم را التیام بخشد.

خانم فروهر در پایان آیا نکته ای هست که بخواهید مطرح کنید؟
فقط امیدوارم که در روز قتل پدر و مادرم، هم میهنان من و کسانی که پدر و مادرم به عشق آنها زندگی کردند و به عشق آنها زندگی شان را از دست دادند به یاد پدر و مادرم باشند و همچنان تا رسیدن به عدالت پی گیری کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر