از خون جوانان وطن ... استاد شجریان

۱۳۹۰ بهمن ۱۳, پنجشنبه

آیت الله خامنه ای، مسبب به روی کار آمدن ننگین ترین دولت معاصر ایران است.



آیت الله خامنه ای، مسبب به روی کار آمدن ننگین ترین دولت معاصر ایران است.
کابینه 
سیاه وثوق الدوله در قیاس با دولت احمدی نژاد و میزان چپاول و بد طینتی و دروغزنی 
اش، رخت عروسی می پوشد.
 در آمدنِ این دولت کریه، رهبر اصرار داشت، به ضربِ کشتن و حبس کردنِ جانهای عزیز ایرانی و در حصر کردن پاکان روزگار. حالا در ماندن این رذالت هم پا می فشرد، از ترس خباثتِ رییس دولت که ممکن است، کاری به دستش دهد. حکایت زیستنِ گرگ است، به آدمی که برسد قصد دریدن دارد و در روبرویی کفتار، شجاعتش به حد زوزه ای می ماند.
بنابر روایتِ مشرکانه شیخ مصباح و جنتی و احمد خاتمی، مشروعیت و همه چیز نظام از کاکلِ ولی فقیه است. درجه بی افتخارِ سردارانِ سپاه و سجاده بی تقوایِ امامان جمعه و کرسی غصبی مجلس و حتی عقد نکاح احمدی نژاد و زنش، اگر اعتباری دارد از ملکه مادر است که در کندوی بی عسلِ پاستور نشسته است. نظریه پردازان نظام آنقدر باهم نزاع داشتند و چنان بر مُردار حکومت دعوا که تمام شخصیت انسانی شان را سلب کردند و مثل "دکتر فاستوس" روحشان را به شیطان فروختند.
به این فکر نکردند که اگر این تن علیل رهبری به هر علتی راه گور بگیرد، چه باید کرد. از قضا جمهوری اسلامی با چنین رهبر مشروعی، خود را برای همیشه عقیم کرده است. آن روز که محمد حیاتی ِ اخبارگو، با بغضی ریاکارانه خبر عروج رهبر را بشارت دهد، کدام کس می تواند بر این تخت شکسته جلوس کند.
مهدوی کنی اگر زندگانی تا آن روز داشته باشد، خریداری ندارد، حرفش را به هزار قسم و آیه رهبری همین حالا به پشیزی نمی گیرند. مصباح یزدی آنقدر بدخواه در میان همین روحانیان و مراجع ولایی دارد که سر سالم بر زمین نگذارد، چه رسد به تاج ولایت بر سر.
می ماند هاشمی رفسنجانی که اگر بیاید، اول کار خیری که در این دنیا می کند، بر هم زدن این بازی است که خود از سازندگانش بوده است.
حقیقت این است که مرگ رهبری، برای ملت پریشان ایران، یک گشایش است و بختِ بزرگ جستن ازیک بن بست. برای سید علی خامنه ای هم نعمتی است تا بیش از این گناه نیفزاید.
آنکه فکرش گره از کار جهان بگشاید
گو در این کار بفرما نظری بهتر از این  
   محمد رهبر

لایحه ی بودجه و این همه خنده؟

معلوم نیست ایندفعه چه خوابی دیده!!

کنگره آمریکا به دنبال تصویب طرحی در جهت جلوگیری از صدور ویزای آمریکا برای احمدی نژاد

 دستیار یکی از نمایندگان کنگره امریکا گفت: براساس این طرح، تمام سرمایه محمود احمدی نژاد در امریکا مسدود می شود و همچنین از صدور ویزا برای ایشان خودداری می شود.

کمیته ی بانکی سنا امریکا امروز پنج شنبه تصمیم می گیرد که ایا این تبصره هم جزئی از تحریم های اعمال شده بر روی ایران بشود یا خیر...

۱۳۹۰ دی ۲۶, دوشنبه

پند پدر :نه علم آموز و نه ثروت اندوز...



پند پدر
پدری فرزند خویش را پند همی داد . که ای جان پدر!
 نه علم آموز و نه ثروت اندوز.
 که علم را هر زمان که نیازت بود خریدن همی توانی ,
پس عمر گرانمایه در راه آن تباه منما .
پس چون بدان روز رسیدی, از بلاد کفر خریدن ,همی نمایی و چون پای رفتنت بدانجا ی نبود, از,صراط مجازی تهیه همی توانی نمود ,از هر رتبه و مرتبتی.
چونان که شب بخسبی و بامدادان بخیزی طبیبی باشی, سرامد تمام طبیبان ایران زمین  .
فقط ای جان پدر ,با آن وزارت همی ننمای ؛چون یاران دیرینت, دست در دست هم نهند به مهر.روح پدرت را کنند آباد !!ا گر چه خویش در علم از تو طبیب ترند.(سر عُمَر )
واما ثروت نیز نیندوز!
 که دزدان به یک شب برند؛ یا شهرداری به یک عوارض نوسازی از تو باز ستانند . و یا محتسب به یک جریمه سبقت ممنوع چنان نقره داغت کند ,که هیچت در همیان ,باقی نماند . و چون چنین شود تا آخر عمر گدایی بر تو ,واجب شود .
پس *پارتی* همی جوی ,چو نیک بنگری, خیر تو در این باشد!
آری ای عمر پدر!
 گر این یابی هر جا روی قدر بینی و در صدر نشینی
و زان , وام گیری, آن هم نجومی..
(خواجه نصیر  الدین دارابی 

۱۳۹۰ آذر ۲۴, پنجشنبه

چرا حمله آمریکا به ایران، با وجود اینکه آمریکا روزی سه بار هم تهدید به حمله می کند، در هر حال بی فایده است!؟؟


یک تحليل خیلی كاملا استراتژيك!    

چرا حمله آمریکا به ایران، با وجود اینکه آمریکا روزی سه بار هم تهدید به حمله می کند، در هر حال بی فایده است!؟؟

چون:

آمریکاییها هیچ وقت موفق به شناسایی نقاط استراتژیک ما نمی شوند!!! چرا که نقاط استراتژیک ما معمولا یک جای دیگر است.

مثلا نیروهای نظامی ما مشغول کارهای فرهنگی هستند!

نیروهای فرهنگی ما مشغول عملیات سیاسی هستند!

نیروهای اطلاعاتی کار خبری می کنند!

دیپلماتهای ما کار هنری میکنند!

هنرمندان ما مبارزه سیاسی می کنند!

دانشگاهیان ما خبرنگاری می کنند!

ناشرین ما خرید و فروش کشتی می کنند!

نیروهای مطبوعاتی ما کارهای اطلاعاتی می کنند!

تاجرها مشغول امور خیریه هستند!

... و همین طور بگیر برو تا آخر !


آمریکا به این امید به ایران حمله می کند که در صورت حمله به ایران کارها متوقف شود و مردم در فشار قرار گیرند در حالیکه در ایران سالهاست کارها متوقف است و هیچ کس احساس ناراحتی نمی کند!


يك نكته ديگر :


در ایران برای اداره حکومت چهار گروه مطرح هستند :

یک گروه محافظه کاران هستند که با آمریکا دشمن هستند،

یک گروه اصلاح طلبان هستند که با آمریکا مخالفند،

یک گروه نیروهای برانداز هستند که به این دلیل با حکومت دشمن هستند که فکر می کنند حکومت ایران آمریکایی است

و یک گروه ایرانیان طرفدار آمریکا هستند که اکثرا در آمریکا زندگی می کنند و حتی برای حکومت کردن نیز حاضر نیستند به ایران بیایند

بنابراین، حکومت ما جایگزین ندارد!

حمله آمریکا به سازمانهای اداری و وزارتخانه های ایران به ما زیان چندانی نمی زند چون در این سازمانهای اداری اتفاق خاصی نمی افتد .

حمله آمریکا به تاسیسات صنعتی ایران در بسیاری از موارد به نفع ماست، چون دولت مانده است چطور آنها را تعطیل کند

۱۳۹۰ آذر ۲۱, دوشنبه

حکم آریا ارام نژاد




تایید حکم حبس آریا آرام نژاد و ۷ فعال جنبش سبز بابل
----------------------------------------------------------
بر اساس رای شعبه سوم دادگاه تجدید نظراستان مازندران، احمد میری به دوازده ماه، علیرضا شهیری به نه ماه، آریا آرام نژاد، علیرضا فلاحتی، محمد رضا ملکی، محمد معصومیان، ومصطفی ابراهیم تبار هریک به شش ماه و علی اکبر سروش به چهار ماه حبس تعزیری محکوم شدند. این احکام جهت اجرای حکم به شعبه اجرای احکام بابل ابلاغ شده است.
*به امید آزادی همه اسرای جنبش سبز

۱۳۹۰ آذر ۱۲, شنبه

بخشی از ,نامه سیزدهم به رهبری محمد نوری زاد چرا اشک می ریزید آقا جان؟ برای غارت اموال امام حسین گریه می کنید؟ غارت اینجاست.




به نام خدایی که اشک آفرید


سلام به محضر رهبرگرامی حضرت آیت الله خامنه ای
بار دیگرمحرم سررسید و برای ما و شما که درنیمکره ی تاریکِ سرنوشتِ خویش گرفتار آمده ایم، فرصتی از تحرک و جولان پدید آورد. مگر این محرم، وگسیل منبریان مجیزگوی، وانطباق حسین و آل و راه او، با آل و راه ما، ورقِ سرنوشتِ ما بگرداند. ما و شما سخت به این محرم محتاجیم. آری سخت. چرا که هجوم تاریخیِ مردمان به مساجد و تکایا و حسینیه ها و خیابان ها، بیرقِ برقراری ما می افرازد وخشم ها را فرو می نشاند وحسرت ها را به حاشیه می راند. مردمی که از ظلم به ستوه آمده اند، چرا بجای آن که مشت ها و زنجیرها و قمه های بالا بُرده ی خود را برفرقِ ما فرود آرند، برسروسینه و فرق خود نکوبند؟ و برای این کوبشِ مستمر نیز بساطی از هیاهو نیارایند؟ مگر نه این که هراعتراض به خون می انجامد؟ چرا این خون، خونِ ما باشد؟ وچرا خونِ خود مردم نباشد؟

بله، این است نشانیِ غلطی که ما از کربلا و عاشورا به مردمانِ تاریخیِ خویش تحکم فرموده ایم. که چه؟ که آهای آدم های به تنگ آمده، اگر نسبت به فاجعه ای معترضید، واگر هویت ایمانی و اجتماعی تان به چارچرخِ ارابه های حاکمیت سپرده شده، واگر نفرت ها و کینه ها و انزجارها راه گلویتان را بسته، این شما و این کربلا. این شما و این شمر و حرمله. مظلومیت می خواهید؟ بفرمایید: مظلومیت حسین. شقاوت می خواهید؟ این هم شقاوت اشقیای صف بسته در برابر بانوان و کودکان حسین. ما حتی به زن یا مرد دردمندی که درجوارِ انفجار و عصیان و خروج است، اخم می کنیم که: خجالت بکش! مصیبت تو بیشتراست یا مصیبت حسین؟ گرفتاری تو بیشتر است یا گرفتاری زینب؟ به بچه های تو بیشتر ظلم شده یا به بچه های امام حسین؟ وچنان تنگنایی از شرمساری براو بار می کنیم تا همه ی خشم ها و نفرت ها و رنج ها و آسیب هایش را یکجا به دور اندازد و عقده های تلنبارش را واکند و تا می تواند برای امام حسین اشک بریزد و برسروسینه بکوبد و نفرت هایش را به دوردست های تاریخ، به سمت خانه ی خولی حواله کند....

رهبرگرامی،
کربلای سال شصت و یک هجری را رها کنید و به کربلای ایران بنگرید. کربلا اینجاست. شمر اینجاست . خولی اینجاست. سرهای به نیزه شده اینجاست. اسیراینجاست. زنان وطفلان پای برهنه و گریزان اینجایند. اشقیا اینجایند. آری اشقیا اینجایند. کجا؟ پاکان سپاه به کنار، یک نگاهی به چهره ی پاسداران فربه از مال حرام بیاندازید، پاسدارانی که نفس زنان از بالا کشیدن اموال مردم به نزد شما شتاب می کنند، اشقیا اینانند. کسانی که یک روز در صف مردم بودند و امروز به
برکت دلارهای نفتی و اسکله های قاچاق وپیمانهای بدون مناقصه و سهام مخابرات و هزار فرصت اقتصادی و سیاسی واطلاعاتی، خنده کنان به فوج اسرا می نگرند و شلاق به دست، قهقهه سرمی دهند و اسلحه به دست، مراقب اند اسیری از صفِ اسارت خروج نکند.

افکار یخ بسته ی ما را داغیِ هسته ی خورشید نیز آب نمی کند. ما نیک می دانیم که بهترین راه آب کردن این افکار یخ زده، بازکردن راه رواجِ آن هاست. اما چرا به رواجِ افکارمان دل نمی سپریم؟ می دانید چرا؟ چون رواج افکار یخ بسته ی ما، درهرصورت به مرگ خود ما می انجامد. دیر یا زودش مهم نیست. مهم، مرگی است که در ذات افکار یخ بسته ی ما حیات دارد.

پیِ اشقیای تاریخ می گردید؟ پاکان وزارت اطلاعات به کنار، یک نگاهی به دزدان اطلاعات بیاندازید. اشقیا اینانند. کسانی که سربه اموال مردم و به حریم خصوصی مردم فرو برده اند و برای هر ایرانی پرونده ای از شنودها و رفت و آمدها برآورده اند. مأمورانی که نفسِ نمایندگان مجلس را بریده اند و نای یک اعتراض ساده را از آنان ستانده اند. مأمورانی که اسرای بی گناه خود را می زنند تا به هرآنچه که آنان می خواهند اعتراف کنند. چشم از اسرای سال شصت و یک هجری بگردانید. اسیراینجاست. درسلول های انفرادی وزارت اطلاعات. آیا بازجویی سربازان امام زمان از همسر سعید امامی را دیده اید؟ کدام شمرو خولی با زنان و دختران امام حسین آن کردند که اشقیای وزارت اطلاعات با زنان و دختران ما کرده و می کنند؟ بله، اسیر اینجاست. زن، مرد، پیر، جوان، کودک، نوزاد. به کجا چشم برده اید آقا؟

صادقانه بگویم: ما کلاهبرداریم. آری کلاهبردار. ما با مردممان عهدی بستیم و همان عهد را ناجوانمردانه و یکطرفه گسستیم. کلاهبرداری همه فن حریف شده ایم که زیرکانه به خودمان قرض می دهیم و از خودمان باج می کشیم. بوالعجبی کم نظیر شده ایم. عین دامادی شده ایم که همه چیز دارد الا جوانی. و همه را با همان جوانی ای که نداریم میخکوب دامادیِ خود کرده ایم....

بیانیه ۱۵۰ کنشگر حقوق زنان و شخصیت فرهنگی برابری خواه


بیانیه  ۱۵۰ کنشگر حقوق زنان و شخصیت فرهنگی برابری خواه
بیانیه  ۱۵۰ کنشگر حقوق زنان و شخصیت فرهنگی برابری خواه
 جـــرس:  ۱۵۰ تن از فعالان جنبش زنان و شخصيت های فرهنگی و دانشگاهی، با صدور بیانیه ای، از "پیوند ناگسستنی" صدای خود در اقصی نقاط جهان با بیانیه "جمعی از فعالان جنبش زنان در داخل کشور به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان" تاکید کردند.  

اشاره این فعالان مدنی، به بیانیۀ اخیر جمعی از فعالان جنبش زنان در داخل ایران، به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان بود، که نسبت به گسترش ابعاد این خشونت ابراز نگرانی کرده و با انتقاد از مسئولان جمهوری اسلامی نوشته بودند: "شاهدیم که برخی از مسئولان، به جای ارائۀ راه¬ حل¬های بنیادی در جهت رفع مبانی خشونت¬ها و مشکلات گستردۀ اقتصادی و اجتماعی علیه زنان، با برخوردی سطحی و شکلی لباس زنان را به معضل و دستاویزی برای اعمال خشونت¬های بیشتر علیه زنان تبدیل کرده¬ اند."

به گزارش صفحه فیس بوکی مدرسه فمنیستی، در بیانیه کنشگران مدنی و شخصیتهای مدافع حقوق بشر آمده است "جمعی از فعالان جنبش زنان در داخل کشور در بیانیه ای به مناسبت روزجهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، نگاه تیزبین جنبش زنان را از خانه به جامعه و از ایران به جهان کشانده اند... آنان هشدارهای ضد خشونت خودرا همزمان با این روز جهانی که به یاد پروانه های سوخته در آتش دیکتاتوری جمهوری دومینیکن ثبت شده است، سرداده اند. آنان جان های پاک پروانه های صلح و آزادی و برابری ایران را همچون قربانیان خشونت های دولت – مرد ساخته به گواهی گرفته، خشونت خانگی و قانونی را آغازی بر خشونت در سطوح گسترده تر اجتماعی و سیاسی دانسته اند."

توافق اوباما و اروپا براي ادامه فشارها بر ایران


توافق اوباما و اروپا براي ادامه فشارها بر ایران

رئیس جمهور آمریکا، باراک اوباما و دو نفر از مقامات بلندپایه اتحادیه اروپا، روز دوشنبه توافق کردند تا به حکومت ایران براي برنامه هاي توسعه سلاح اتمي اش، فشار بیاورند.
اوباما که در کنار هرمان فان روپوي رئیس اتحادیه اروپا و خوزه مانوئل باروزو، رئیس کمیسیون اروپا در کاخ سفید حضور داشت، گفت که این سه نفر توافق کرده اند براي متوقف کردن برنامه توسعه سلاح اتمي ایران، به فشار آوردن به حکومت ایران ادامه بدهند. او ابراز امیدواري کرد "راه حل هاي دیپلماتیک همچنان عملي باشد و به ایران این اجازه را بدهد که از انرژي اتمي بطور صلح آمیز و مطابق با قوانین بین المللي، استفاده کنند."
اوباما گفت که آمریکا و اروپا به پیشرفت در افغانستان که اروپا بعنوان پیشگام در آنجا حضور خواهد داشت، ادامه مي دهند.
منبع: نیوز اي زد، 29 نوامبر

او حسرت یک آخ را بر دل های مسند نشینان کینه توز بر جای نهاده است. مصطفی و یارانش، را آیندگان بهتر خواهند شناخت.


****
گمان می کنند خورشید را می توان به بند کشید؟/ محمدرضا خاتمی
در سالروز تولد سید مصطفی تاجزاده بهانه ای به دست آمد تا چند سطری در باب “اصلاح طلب” و نه “اصلاح طلبی” بنویسم. امروز شاخصهای اصلاح طلبی توسط افراد مختلف و نحله های مختلف اصلاح طلبی بخوبی بیان شده است. اما تطبیق این اصول بر افراد و به عبارت دیگر معرفی سمبل های اصلاح طلبی و شیوه سلوک و رفتار آن کمتر مورد بحث قرار گرفته است، هرچند در بحث “اخلاق عملی” این الگوها و نمونه ها خود جلوه و بروز دارند و عمل آنها بهترین راهنمای جامعه است و چندان نیازی به بیان و شرح این منش و کردار نیست. اما گرامی داشت یاد همه اسیران ظلم و بیداد و بخصوص سید مصطفی تاجزاده که به نظر من نماد واقعی یک اصلاح طلب است، لازم دیدم آنچه را در او برجسته دیدم را بازگو کنم تا برای نسل تشنه آزادی و آگاهی سرمشق باشد.
طبیعی است که آنچه نوشته می شود تمام ویژگیهای “اصلاح طلب” نیست و از سوی دیگر نمی خواهم به رسم انشاء نویس های معمول همه ی خوبی های ممکن انسانی را جمع کنم و آنها را بر اصلاح طلب بار کنم و از سوی دیگر بیان این خصوصیات به معنای این نیست که اصلاح طلبان همه ی ویژگی ها را در خود جمع کرده اند و یا مصطفی تاجزاده این صفات را به طور کامل دارد. نه آنچه می گویم شاخص هایی است که بدون آنها اصلاح طلب وجود خارجی ندارد و من گواهی می دهم مصطفی تاجزاده در این مسیر شتابان به پیش رفته است.
۱- یکی از ویژگی های مهم اصلاح طلب اعتراف به نقض، ندانستن و تلاش برای کسب فضائل بیشتر است. در نظر او هیچ بشری مطلق نیست بلکه نیازمند است. نیازمند دیگران چه از نظر عقل و دانش و آگاهی و چه از نظر یاری برای رسیدن به مقصد. به همین دلیل است که اولین شرط رسیدن به دموکراسی که هدف سیاسی اصلاح طلب است محقق می شود و آن این است که اگر در یک تلاش دسته جمعی می تواند به مقصد برسد که همگان در آن ذیحق هستند و هیچ کس به هر دلیلی نمی تواند خود را برتر از دیگری بداند. نوشتن این مطلب چیزی است و تحقق عینی و عملی این ویژگی در دل و جان چیز دیگری است. باور دارم از این منظر، بسیاری از ما فقط در حرف اصلاح طلب هستیم و شاید بخشی از مشکلات عدم تبلور این صفت در وجود ما نیز همین باشد.
۲- ایمان و باورمندی؛ در این مقوله منظور من از ایمان، باورهای مذهبی یا ایدئولوژیک نیست. بلکه یقینی است که پیدا می شود که لا محاله سنتها الهی در جوامع بشری تحقق خواهند یافت. و از همه مهمتراین این سنت ها محو ظلم و استقرار عدل است با تمام گستره ی آن. رسیدن به چنین یقینی، ایستادگی را آسان می کند، قدم ها را استوار می کند و سبب می شود در برابر فشارها و مشکلات پای اصلاح طاب نلغزد. این آیین روشن چنان در نظر او مجسم است که خس و خاشاک های کنار راه او را نمی آزارد و موانع موجود نمی تواند او را از حرکت بازدارد. طبعا رسیدن به چنین یقینی نه کار هرکسی است، نه فقط باید به خداوند قادر متعال ایمان کامل داشت، بلکه باید با سیر و سرور تاریخ بشریت و بسط دانش و آگاهی به چگونگی جاری شدن سنت های لایتغیر به این درجه از یقیین رسید و البته در نظر داشت که عمر کوتاه ما در مقابل تاریخ لایتناهی عمر انسانیت، لحظه ای نیز حساب نمی شود پس نباید عجول بود بلکه باید امیداور به پیش رفت.
۳- وقتی باور به پیروزی حق و عدل در وجود کسی ریشه دواند او چه بخواهد و چه نخواهد به استدلال و منطقی مجهز می شود که می تواند خلق را با گفتار و رفتار خود به سوی خیر وصلاح اجتماعی و سیاسی رهنمود کند. چنین کسی همواره فریاد می زند که در هر شرایطی و با هرکسی حاضر به گفتگو هستم، حتی اگر آن فرد دشمن باشد. سلاح چنین فردی جز زبان و قلم چیزی نیست و بدیهی است که در این مبارزه، کسانیکه منطق و استدلال ندارند و جز زور و پول، سرمایه ای ندارند مرد این میدان نخواهند بود و با عدم حضور خود در چنین میدانی از پیش خود را تسلیم شده معرفی کرده اند. اصلاح طلب واقعی جز در گفتگو و مناظره حریف خود را مقلوب نمی خواهد.
۴- بدیهی است که در منطق فردی که جز به فکر خود و اشاعه ی آن از طریق زبان و قلم متکی نیست خشونت فیزیکی جایی ندارد. او همه تسلیم و آرامش است. اما نکته مهم این است که چنین فردی حتی در گفتار و نوشتار خود از خشونت بری است. عفت و اخلاق زبان و قلم را در هر حال رعایت می کند و اجازه نمی دهد خشم احساسات اورا بر عقلانیت او غلبه دهد. او نه فقط با دروغ و فریب می جنگد بلکه خود نیز گرد این رذائل نمی چرخد و در هرحال به خود اجازه نمی دهد برای خارج کردن رقیب از میدان به هر شیوه ایی متوسل شود.
۵- اصلاح طلب واقعی کسی است که شجاعت و صراحت دارد به دانستن و مجهز بودن به قدرت قلم و زبان به معنای آن نسبت که این آگاهی و دانایی در بستر اجتماعی خود جریان پیدا کند. شیوه اصلی مخالفان اصلاحات ایجاد رعب و ترس بر دل و جان ها است. شیوه ای که بنا به خصلت های معمول بشری که در وجود هر انسان است کاربرد خاص خود را دارد. اما اصلاح طلب کسی است که تن به این ترس نمی دهد. شجاعت اینجا بت شکن است و این بت چیزی جز عدم و تاریکی نیست را می شکند و بر تاریکخانه ها نور می افشاند. صراحت نیز ویژگی مهم دیگری است که سبب می شود تا اصلاح طلب در دام مصلحت های خود ساخته یا دگر ساخته که باعث اصلی شدن مسائل فرعی می شود نیفتد و حرف اصلاحات را بدون لکنت زبان و با صراحت و با هدف گیری مشکلات واقعی بیان کند.
۶- این شجاعت و صراحت تنها در برخورد با رقیب معنی ندارد بلکه در انتقاد از خود و در اعتراف به اشتباه و خطا هم جایگاه ویژه دارد. این صفت سبب می شود تا یک اصلاح طلب ضمن احترام به هر صاحب فکری و هر شاغل در سیاستی، خود را دست کم نگیرد و محو شخصیت ها و اسامی بزرگ و کوچک نشود. در حقیقت این شجاعت و صراحت را به کار می گیرد تا دموکراسی درون گفتگویی را نهادینه کند و با به رسمیت شناختن تکثرگرایی این صفات کم نظیر را به دیگران منتقل کند.
۷- بسیاری از ما، در برخورد با بعضی چهره های اصلاح طلب نظیر سید مصطفی تاجزاده از آن همه انرژی در ایستادگی و مهمتر از آن در بشاشیت و شادابی او علیرغم فشارهای طاقت فرسا و کمرشکن در تعجب می مانیم. شاید بتوان گفت دانستن خصوصیات و صفات حمیده ایی که بخشی از آنها را دربالا برشمردم سبب آرامش، صفا و امید این صفت تا حد زیادی اکتسابی است و علاوه بر ویژگی های ذاتی با ممارست و تمرین زیاد به دست می آید و البته سبب می شود تا این افراد علاوه بر دانش عمیق خود از این طریق نیز بر دلهای مشتاقان اثر گذارند و پیرایه های یاس و خشم را از آنها بزدایند. اما باید بر این نکته تاکید کرد که ظاهر آرام، پرخنده و شاداب این افراد را نباید با بی خیالی اشتباه گرفت. درون پرالتهاب آنها را باید درجایی دیگر جست.
من مصطفی تاجزاده را چنین یافته ام. انسانی که نه مادیات توانست او را اسیر خود کند و نه زندان انفرادی او را شکست و نه تحقیر فرومایگان از قدر و منزلت او کاست. امروز چه بخواهیم و چه نخواهیم مصطفی تاجزاده و یاران دربند او نماد اصلاح طلبانی هستند که بزودی فکر، آرمان و منش و روش آنها به پیروزی خواهد رسید. اما سخن آخر این است که کسانی که چنین انسان های نازنینی را به بند کشیده اند از جنس کدام سیاهی و تباهی هستند که گمان می کنند خورشید را می توان به بند کشید؟

 ***
خوبان در بند و بدان بر مسند/ محمد کیانوش راد
در ولادت مصطفی تاج‌زاده بزرگان سخنانی راندند، من نیز سخنی گفته که بخشی از آن را به توصیه دوستان قلمی کردم. مصطفی تاج‌زاده همین. نیازی به تعریف ندارد، دوست و دشمن او را می‌شناسند. شاید مخالفانش بیش از دوستانش به قابلیت‌ها، توانایی‌ها و اثر بخشی‌های او آگاهند. سر برخورد با او نیز در همین است. مصطفی سمبل مقاومتی انسانی و مدنی است. او بی‌ریا و با ریشه، با مرام و مردمی، خاکی و خودمانی، تشنه خدمت و نه تشنه قدرت است. مخالفانش نیز انصاف، صراحت، شجاعت و اخلاق وی را می‌ستایند.
مصطفی اهل هیجان نیست، حماسه گرا و قهرمان پرور نیست، او انسانی، مسلمان و سیاست ورز است. او اهل منطق، عقل، اعتدال و خیرخواهی است. دشمنانش نیز از روح بزرگ و سلامت نفس و قدرت استقلال او به عجز افتاده‌اند.
روزگار غریبی است وقتی خوبان در بندند، یعنی بدان در قدرت‌اند، خوبان در بند و بدان بر مسند.
تاج‌زاده را از قبل می‌شناختم، اما نزدیکی و موانست با وی از دوران تحصیل در دانشکده حقوق و علوم سیاسی تهران آغاز شد. در‌‌ همان ایام نیز معتقد بودم که او از بسیاری از اساتید دانشکده اگر بیشتر ندارد کمتر ندارد. تیزبینی، قدرت استقلال، سرزندگی و نشاط و شوخ طبعی (همچون همکلاسی دیگر، سعید حجاریان) او را برجسته و نمایان می‌کرده، در اولین برخورد با او می‌توان دریافت که در یادگیری حریص و در یاد دادن با سخاوت و با تواضع است. مش و منشی که جزئی از ذات مصطفی گردیده است. او از همه کس و همه چیز می‌آموزد و به هر کس که بخواهد بی‌منت و فخر، سخاوت مندانه و فروتنانه می آموزاند.
در اولین برخورد، او را انسانی مخلص (واژه‌ای که همواره در برخورد با دیگران بکار می‌برد و حقیقتا هم او چنین است) یافتم. انسان بودن صفتی که بیش از هر ویژگی دیگری در تاج‌زاده نمود داشته و دارد.
حدود سال ۷۰ بود، پس از کلاس درس، با وی پیرامون آرمان گرایی، واقع گرایی و عمل سیاسی و نیز انتخاب راه و روش‌های مبارزاتی با یکدیگر بحث داشتیم. درست بیاد دارم او همواره از واقع بینی و نه واقع گرایی سخن می‌ گفت. او در آن ایام نیز از زنده یاد عزت الله سحابی به نیکی سخن می‌گفت و با اشاره به سخنی از سحابی گفت: سحابی می‌گوید، بلوغ یک انسان سیاسی پس از ورود به کار اجرایی است.
فعالیت اجرایی و و عملی است که ما را از شعارزدگی، هیجان زدگی، احساس گرایی و آرمان گرایی غیر واقع بینانه دور می‌کند. در فعالیت اجرایی است که فرد متوجه قابلیت‌ها، محدودیت‌ها و توانایی‌های خویش خواهد شد، و در این مسیر می‌توان برای تحقق آرمان‌ها، را حل‌های واقع بینانه و نه تخیلی و احساسی پیچاند. نهال آرمان‌ها را باید در زمین واقعیت‌ها کاشت. تن‌ها با این روش به بار نشستن درختی تنومند را باید به انتظار نشست. این اولین گفتگوی من با تاج‌زاده بود و امروزرپس از حدود بیست سال دوستی، همواره او را در این مسیر یافته‌ام. امروز بزرگی او و یارانش به رغم همه هجمه‌ها و تبلیغات رنگارنگ و انهام زنی‌ها آنهم در فضایی که سنگ را بسته و سگ را‌‌ رها کرده‌اند، باز هم نمایان است. او حسرت یک آخ را بر دل های مسند نشینان کینه توز بر جای نهاده است. مصطفی و یارانش، را آیندگان بهتر خواهند شناخت. بزرگی پیام و عظمت رسالت، و درستی روش و منش و خواسته آنان را روشن‌تر خواهند یافت. روزی که پرده‌های ظلم ظالمان و حجاب معاصرت فرو افتد، مردم بیش از حال بر شایستگی‌های آنان درود و آفرین خواهند گفت و مام وطن و ایران و ایرانی بر چنین فرزندانی خواهد بالید.