چکیده :مردم حق داشتند حقوق خود را از پیامبر (رسول خدا و نیز حاکم اسلامی وقت) آشکارا و صریح طلب کنند. شعر به عنوان نوعی بیان شفاهی تأثیرگذار، مهمترین رسانهی آن دوران بود و آنان میتوانستند اعتراضشان را به صورت شعر جار بزنند. مردم حق داشتند به مخالفت، اعتراض، و انتقاد علیه تصمیمات پیامبر (یعنی رسول خدا و حاکم اسلامی وقت) بپردازند و احدی حق نداشت حق مخالفت، اعتراض و انتقاد مردم را از آنان بستاند و مخالفان، معترضان و منتقدان را با بهکارگیری یکی از اشکال خشونت (زندان، حصر، اعدام، تبعید، شکنجه، برکناری از کار، محرومیتهای اجتماعی، تعزیر و غیره) سرکوب کند. پیامبر از پاسخگویی به مردم در قبال تصمیماتش خودداری نکرد و لازم دید به معترضان و مخالفان و منتقدان پاسخ دهد....
کلمه – فرید خضرایی:
در حال حاضر کسانی خود را نمایندهی امام زمان تلقی میکنند و در این مقام حاضر به پاسخگویی به هیچکس نیستند. آنان برای عالم و آدم راهکار تعیین میکنند و دربارهی همه چیز اظهار نظر میکنند و خود را بینیاز از پاسخگویی به همان مردمی میدانند که سرنوشت بسیاریشان را تباه کرده یا دستکم روزگارشان را سیاه کردهاند؛ زیرا تورم، فساد، تبعیض، نابرابری، و ستمگری در کشور بیداد میکند اما کسی حق ندارد دم برآورد. مقام پیامبر اما نزد مسلمانان از مقام امام زمان (عج) بسیار بالاتر است چه رسد به مقام مدعیان نمایندگی امام زمان!
در نوبت قبلی از پاسخگو بودن پیامبر سخن گفتیم. در ادامهی بحث از توزیع و تقسیم غنائم جنگ هوازن، اکنون نمونههایی از رفتار حضرت را در مقابل منتقدانش ذکر میکنیم. گفتیم که بعد از تقسیم غنائم جنگ هوازن توسط پیامبر، افراد مختلفی به ایشان بخاطر تقسیم تبعیضآمیز غنائم اعتراض کردند و به مقاصد و مصالحی که پیامبر به عنوان فرستادهی خدا و رهبر امت اسلامی در نظر داشت، توجه نکردند چون توجهشان صرفا به منافع خودشان متمرکز بود. در اینجا به ترتیب اعتراضات وارد شده به پیامبر و نحوهی پاسخگویی پیامبر را بیان میکنیم تا امکان قضاوت برای مخاطبان گرامی فراهم آید.http://www.kaleme.com/1390/08/20/klm-79843/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر