چکیده : واکنش پیامبر(ص) در مقابل اعتراضها و انتقادها، ولو آنکه ناشی از درک پایین مردم و عدم رشد اخلاقی آنان بوده باشد، چگونه بوده است؟ آیا پیامبر مردم معترض و منتقد و اعتراض و انتقادشان را به رسمیت نمیشناخته است و برای آنان چنین حقی قائل نبوده است؟ از بررسی سیرهی پیامبر دریابیم که ایشان خود را موظف به پاسخگویی به مردم میدانسته است و در جلب رضایت آنان جد بلیغ میکرده است.
کلمه – فرید خضرایی:
برخی چنان از ولایت امام، و ولایت بهاصطلاح “نمایندهی امام”، و ولایت حاکم اسلامی سخن میگویند که پنداری او فقط در مقابل خدا و یا نمایندهی غایب خدا پاسخگو است و در مقابل مردم پاسخگو نیست. نفوذ و ریشه دواندن همین نوع افکار در جامعهی اسلامی است که در طول سدهها مولد استبداد و خودکامگی در جوامع اسلامی بوده است. روشن است که دلایل و عذرهای ظاهرا دینیای که برای مقاومت در پذیرش دموکراسی و اصول و ارزشهای آن مطرح میشود نیز متکی به چنین اندیشههایی بوده است. پاسخگویی به مردم و نهادهای نظارتی لازمهی دموکراسی است اما در جوامع با فرهنگ اسلامی مثل جامعهی ما حتی وقتی که پس از سالها مبارزهی مردم، نهادهای نظارتی و نهادهای نمایندگی مردم تشکیل میشود، نیروی استبدادی با توسل به اینگونه اندیشههای دینی این نهادها را بیمحتوا و بیخاصیت میسازد. مثلا مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان را بدل میکند به نهادهایی صوری برای فریب مردم و افکار عمومی و بالاخره، رسانهها را که نهادهای نظارتی مهمی در معرفی تصمیمات نادرست، و نقد حاکمان و مقامات و به پرسش کشیدن آنها از طریق دادن اطلاعات مفید و مناسب و ضروری به مردم است، از طریق سانسور و توقیف آنها و زندانی کردن خبرنگاران و روزنامهنگاران و غیره بدل میکند به جریدههای بیخاصیت و یا ثناگوی قدرت. حال بنگریم به رفتار پیامبر – به عنوان رسول خدا و بعنوان حاکم اسلامی- و بررسی کنیم که ایشان در مقابل مردم چگونه رفتار کرده است؟ آیا پیامبر اسلام منتقدان خود را سرکوب کرده است؟ آیا پیامبر به پاسخگویی به مردم تن داده است؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر