از خون جوانان وطن ... استاد شجریان

۱۳۹۰ آذر ۲۴, پنجشنبه

چرا حمله آمریکا به ایران، با وجود اینکه آمریکا روزی سه بار هم تهدید به حمله می کند، در هر حال بی فایده است!؟؟


یک تحليل خیلی كاملا استراتژيك!    

چرا حمله آمریکا به ایران، با وجود اینکه آمریکا روزی سه بار هم تهدید به حمله می کند، در هر حال بی فایده است!؟؟

چون:

آمریکاییها هیچ وقت موفق به شناسایی نقاط استراتژیک ما نمی شوند!!! چرا که نقاط استراتژیک ما معمولا یک جای دیگر است.

مثلا نیروهای نظامی ما مشغول کارهای فرهنگی هستند!

نیروهای فرهنگی ما مشغول عملیات سیاسی هستند!

نیروهای اطلاعاتی کار خبری می کنند!

دیپلماتهای ما کار هنری میکنند!

هنرمندان ما مبارزه سیاسی می کنند!

دانشگاهیان ما خبرنگاری می کنند!

ناشرین ما خرید و فروش کشتی می کنند!

نیروهای مطبوعاتی ما کارهای اطلاعاتی می کنند!

تاجرها مشغول امور خیریه هستند!

... و همین طور بگیر برو تا آخر !


آمریکا به این امید به ایران حمله می کند که در صورت حمله به ایران کارها متوقف شود و مردم در فشار قرار گیرند در حالیکه در ایران سالهاست کارها متوقف است و هیچ کس احساس ناراحتی نمی کند!


يك نكته ديگر :


در ایران برای اداره حکومت چهار گروه مطرح هستند :

یک گروه محافظه کاران هستند که با آمریکا دشمن هستند،

یک گروه اصلاح طلبان هستند که با آمریکا مخالفند،

یک گروه نیروهای برانداز هستند که به این دلیل با حکومت دشمن هستند که فکر می کنند حکومت ایران آمریکایی است

و یک گروه ایرانیان طرفدار آمریکا هستند که اکثرا در آمریکا زندگی می کنند و حتی برای حکومت کردن نیز حاضر نیستند به ایران بیایند

بنابراین، حکومت ما جایگزین ندارد!

حمله آمریکا به سازمانهای اداری و وزارتخانه های ایران به ما زیان چندانی نمی زند چون در این سازمانهای اداری اتفاق خاصی نمی افتد .

حمله آمریکا به تاسیسات صنعتی ایران در بسیاری از موارد به نفع ماست، چون دولت مانده است چطور آنها را تعطیل کند

۱۳۹۰ آذر ۲۱, دوشنبه

حکم آریا ارام نژاد




تایید حکم حبس آریا آرام نژاد و ۷ فعال جنبش سبز بابل
----------------------------------------------------------
بر اساس رای شعبه سوم دادگاه تجدید نظراستان مازندران، احمد میری به دوازده ماه، علیرضا شهیری به نه ماه، آریا آرام نژاد، علیرضا فلاحتی، محمد رضا ملکی، محمد معصومیان، ومصطفی ابراهیم تبار هریک به شش ماه و علی اکبر سروش به چهار ماه حبس تعزیری محکوم شدند. این احکام جهت اجرای حکم به شعبه اجرای احکام بابل ابلاغ شده است.
*به امید آزادی همه اسرای جنبش سبز

۱۳۹۰ آذر ۱۲, شنبه

بخشی از ,نامه سیزدهم به رهبری محمد نوری زاد چرا اشک می ریزید آقا جان؟ برای غارت اموال امام حسین گریه می کنید؟ غارت اینجاست.




به نام خدایی که اشک آفرید


سلام به محضر رهبرگرامی حضرت آیت الله خامنه ای
بار دیگرمحرم سررسید و برای ما و شما که درنیمکره ی تاریکِ سرنوشتِ خویش گرفتار آمده ایم، فرصتی از تحرک و جولان پدید آورد. مگر این محرم، وگسیل منبریان مجیزگوی، وانطباق حسین و آل و راه او، با آل و راه ما، ورقِ سرنوشتِ ما بگرداند. ما و شما سخت به این محرم محتاجیم. آری سخت. چرا که هجوم تاریخیِ مردمان به مساجد و تکایا و حسینیه ها و خیابان ها، بیرقِ برقراری ما می افرازد وخشم ها را فرو می نشاند وحسرت ها را به حاشیه می راند. مردمی که از ظلم به ستوه آمده اند، چرا بجای آن که مشت ها و زنجیرها و قمه های بالا بُرده ی خود را برفرقِ ما فرود آرند، برسروسینه و فرق خود نکوبند؟ و برای این کوبشِ مستمر نیز بساطی از هیاهو نیارایند؟ مگر نه این که هراعتراض به خون می انجامد؟ چرا این خون، خونِ ما باشد؟ وچرا خونِ خود مردم نباشد؟

بله، این است نشانیِ غلطی که ما از کربلا و عاشورا به مردمانِ تاریخیِ خویش تحکم فرموده ایم. که چه؟ که آهای آدم های به تنگ آمده، اگر نسبت به فاجعه ای معترضید، واگر هویت ایمانی و اجتماعی تان به چارچرخِ ارابه های حاکمیت سپرده شده، واگر نفرت ها و کینه ها و انزجارها راه گلویتان را بسته، این شما و این کربلا. این شما و این شمر و حرمله. مظلومیت می خواهید؟ بفرمایید: مظلومیت حسین. شقاوت می خواهید؟ این هم شقاوت اشقیای صف بسته در برابر بانوان و کودکان حسین. ما حتی به زن یا مرد دردمندی که درجوارِ انفجار و عصیان و خروج است، اخم می کنیم که: خجالت بکش! مصیبت تو بیشتراست یا مصیبت حسین؟ گرفتاری تو بیشتر است یا گرفتاری زینب؟ به بچه های تو بیشتر ظلم شده یا به بچه های امام حسین؟ وچنان تنگنایی از شرمساری براو بار می کنیم تا همه ی خشم ها و نفرت ها و رنج ها و آسیب هایش را یکجا به دور اندازد و عقده های تلنبارش را واکند و تا می تواند برای امام حسین اشک بریزد و برسروسینه بکوبد و نفرت هایش را به دوردست های تاریخ، به سمت خانه ی خولی حواله کند....

رهبرگرامی،
کربلای سال شصت و یک هجری را رها کنید و به کربلای ایران بنگرید. کربلا اینجاست. شمر اینجاست . خولی اینجاست. سرهای به نیزه شده اینجاست. اسیراینجاست. زنان وطفلان پای برهنه و گریزان اینجایند. اشقیا اینجایند. آری اشقیا اینجایند. کجا؟ پاکان سپاه به کنار، یک نگاهی به چهره ی پاسداران فربه از مال حرام بیاندازید، پاسدارانی که نفس زنان از بالا کشیدن اموال مردم به نزد شما شتاب می کنند، اشقیا اینانند. کسانی که یک روز در صف مردم بودند و امروز به
برکت دلارهای نفتی و اسکله های قاچاق وپیمانهای بدون مناقصه و سهام مخابرات و هزار فرصت اقتصادی و سیاسی واطلاعاتی، خنده کنان به فوج اسرا می نگرند و شلاق به دست، قهقهه سرمی دهند و اسلحه به دست، مراقب اند اسیری از صفِ اسارت خروج نکند.

افکار یخ بسته ی ما را داغیِ هسته ی خورشید نیز آب نمی کند. ما نیک می دانیم که بهترین راه آب کردن این افکار یخ زده، بازکردن راه رواجِ آن هاست. اما چرا به رواجِ افکارمان دل نمی سپریم؟ می دانید چرا؟ چون رواج افکار یخ بسته ی ما، درهرصورت به مرگ خود ما می انجامد. دیر یا زودش مهم نیست. مهم، مرگی است که در ذات افکار یخ بسته ی ما حیات دارد.

پیِ اشقیای تاریخ می گردید؟ پاکان وزارت اطلاعات به کنار، یک نگاهی به دزدان اطلاعات بیاندازید. اشقیا اینانند. کسانی که سربه اموال مردم و به حریم خصوصی مردم فرو برده اند و برای هر ایرانی پرونده ای از شنودها و رفت و آمدها برآورده اند. مأمورانی که نفسِ نمایندگان مجلس را بریده اند و نای یک اعتراض ساده را از آنان ستانده اند. مأمورانی که اسرای بی گناه خود را می زنند تا به هرآنچه که آنان می خواهند اعتراف کنند. چشم از اسرای سال شصت و یک هجری بگردانید. اسیراینجاست. درسلول های انفرادی وزارت اطلاعات. آیا بازجویی سربازان امام زمان از همسر سعید امامی را دیده اید؟ کدام شمرو خولی با زنان و دختران امام حسین آن کردند که اشقیای وزارت اطلاعات با زنان و دختران ما کرده و می کنند؟ بله، اسیر اینجاست. زن، مرد، پیر، جوان، کودک، نوزاد. به کجا چشم برده اید آقا؟

صادقانه بگویم: ما کلاهبرداریم. آری کلاهبردار. ما با مردممان عهدی بستیم و همان عهد را ناجوانمردانه و یکطرفه گسستیم. کلاهبرداری همه فن حریف شده ایم که زیرکانه به خودمان قرض می دهیم و از خودمان باج می کشیم. بوالعجبی کم نظیر شده ایم. عین دامادی شده ایم که همه چیز دارد الا جوانی. و همه را با همان جوانی ای که نداریم میخکوب دامادیِ خود کرده ایم....

بیانیه ۱۵۰ کنشگر حقوق زنان و شخصیت فرهنگی برابری خواه


بیانیه  ۱۵۰ کنشگر حقوق زنان و شخصیت فرهنگی برابری خواه
بیانیه  ۱۵۰ کنشگر حقوق زنان و شخصیت فرهنگی برابری خواه
 جـــرس:  ۱۵۰ تن از فعالان جنبش زنان و شخصيت های فرهنگی و دانشگاهی، با صدور بیانیه ای، از "پیوند ناگسستنی" صدای خود در اقصی نقاط جهان با بیانیه "جمعی از فعالان جنبش زنان در داخل کشور به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان" تاکید کردند.  

اشاره این فعالان مدنی، به بیانیۀ اخیر جمعی از فعالان جنبش زنان در داخل ایران، به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان بود، که نسبت به گسترش ابعاد این خشونت ابراز نگرانی کرده و با انتقاد از مسئولان جمهوری اسلامی نوشته بودند: "شاهدیم که برخی از مسئولان، به جای ارائۀ راه¬ حل¬های بنیادی در جهت رفع مبانی خشونت¬ها و مشکلات گستردۀ اقتصادی و اجتماعی علیه زنان، با برخوردی سطحی و شکلی لباس زنان را به معضل و دستاویزی برای اعمال خشونت¬های بیشتر علیه زنان تبدیل کرده¬ اند."

به گزارش صفحه فیس بوکی مدرسه فمنیستی، در بیانیه کنشگران مدنی و شخصیتهای مدافع حقوق بشر آمده است "جمعی از فعالان جنبش زنان در داخل کشور در بیانیه ای به مناسبت روزجهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، نگاه تیزبین جنبش زنان را از خانه به جامعه و از ایران به جهان کشانده اند... آنان هشدارهای ضد خشونت خودرا همزمان با این روز جهانی که به یاد پروانه های سوخته در آتش دیکتاتوری جمهوری دومینیکن ثبت شده است، سرداده اند. آنان جان های پاک پروانه های صلح و آزادی و برابری ایران را همچون قربانیان خشونت های دولت – مرد ساخته به گواهی گرفته، خشونت خانگی و قانونی را آغازی بر خشونت در سطوح گسترده تر اجتماعی و سیاسی دانسته اند."

توافق اوباما و اروپا براي ادامه فشارها بر ایران


توافق اوباما و اروپا براي ادامه فشارها بر ایران

رئیس جمهور آمریکا، باراک اوباما و دو نفر از مقامات بلندپایه اتحادیه اروپا، روز دوشنبه توافق کردند تا به حکومت ایران براي برنامه هاي توسعه سلاح اتمي اش، فشار بیاورند.
اوباما که در کنار هرمان فان روپوي رئیس اتحادیه اروپا و خوزه مانوئل باروزو، رئیس کمیسیون اروپا در کاخ سفید حضور داشت، گفت که این سه نفر توافق کرده اند براي متوقف کردن برنامه توسعه سلاح اتمي ایران، به فشار آوردن به حکومت ایران ادامه بدهند. او ابراز امیدواري کرد "راه حل هاي دیپلماتیک همچنان عملي باشد و به ایران این اجازه را بدهد که از انرژي اتمي بطور صلح آمیز و مطابق با قوانین بین المللي، استفاده کنند."
اوباما گفت که آمریکا و اروپا به پیشرفت در افغانستان که اروپا بعنوان پیشگام در آنجا حضور خواهد داشت، ادامه مي دهند.
منبع: نیوز اي زد، 29 نوامبر

او حسرت یک آخ را بر دل های مسند نشینان کینه توز بر جای نهاده است. مصطفی و یارانش، را آیندگان بهتر خواهند شناخت.


****
گمان می کنند خورشید را می توان به بند کشید؟/ محمدرضا خاتمی
در سالروز تولد سید مصطفی تاجزاده بهانه ای به دست آمد تا چند سطری در باب “اصلاح طلب” و نه “اصلاح طلبی” بنویسم. امروز شاخصهای اصلاح طلبی توسط افراد مختلف و نحله های مختلف اصلاح طلبی بخوبی بیان شده است. اما تطبیق این اصول بر افراد و به عبارت دیگر معرفی سمبل های اصلاح طلبی و شیوه سلوک و رفتار آن کمتر مورد بحث قرار گرفته است، هرچند در بحث “اخلاق عملی” این الگوها و نمونه ها خود جلوه و بروز دارند و عمل آنها بهترین راهنمای جامعه است و چندان نیازی به بیان و شرح این منش و کردار نیست. اما گرامی داشت یاد همه اسیران ظلم و بیداد و بخصوص سید مصطفی تاجزاده که به نظر من نماد واقعی یک اصلاح طلب است، لازم دیدم آنچه را در او برجسته دیدم را بازگو کنم تا برای نسل تشنه آزادی و آگاهی سرمشق باشد.
طبیعی است که آنچه نوشته می شود تمام ویژگیهای “اصلاح طلب” نیست و از سوی دیگر نمی خواهم به رسم انشاء نویس های معمول همه ی خوبی های ممکن انسانی را جمع کنم و آنها را بر اصلاح طلب بار کنم و از سوی دیگر بیان این خصوصیات به معنای این نیست که اصلاح طلبان همه ی ویژگی ها را در خود جمع کرده اند و یا مصطفی تاجزاده این صفات را به طور کامل دارد. نه آنچه می گویم شاخص هایی است که بدون آنها اصلاح طلب وجود خارجی ندارد و من گواهی می دهم مصطفی تاجزاده در این مسیر شتابان به پیش رفته است.
۱- یکی از ویژگی های مهم اصلاح طلب اعتراف به نقض، ندانستن و تلاش برای کسب فضائل بیشتر است. در نظر او هیچ بشری مطلق نیست بلکه نیازمند است. نیازمند دیگران چه از نظر عقل و دانش و آگاهی و چه از نظر یاری برای رسیدن به مقصد. به همین دلیل است که اولین شرط رسیدن به دموکراسی که هدف سیاسی اصلاح طلب است محقق می شود و آن این است که اگر در یک تلاش دسته جمعی می تواند به مقصد برسد که همگان در آن ذیحق هستند و هیچ کس به هر دلیلی نمی تواند خود را برتر از دیگری بداند. نوشتن این مطلب چیزی است و تحقق عینی و عملی این ویژگی در دل و جان چیز دیگری است. باور دارم از این منظر، بسیاری از ما فقط در حرف اصلاح طلب هستیم و شاید بخشی از مشکلات عدم تبلور این صفت در وجود ما نیز همین باشد.
۲- ایمان و باورمندی؛ در این مقوله منظور من از ایمان، باورهای مذهبی یا ایدئولوژیک نیست. بلکه یقینی است که پیدا می شود که لا محاله سنتها الهی در جوامع بشری تحقق خواهند یافت. و از همه مهمتراین این سنت ها محو ظلم و استقرار عدل است با تمام گستره ی آن. رسیدن به چنین یقینی، ایستادگی را آسان می کند، قدم ها را استوار می کند و سبب می شود در برابر فشارها و مشکلات پای اصلاح طاب نلغزد. این آیین روشن چنان در نظر او مجسم است که خس و خاشاک های کنار راه او را نمی آزارد و موانع موجود نمی تواند او را از حرکت بازدارد. طبعا رسیدن به چنین یقینی نه کار هرکسی است، نه فقط باید به خداوند قادر متعال ایمان کامل داشت، بلکه باید با سیر و سرور تاریخ بشریت و بسط دانش و آگاهی به چگونگی جاری شدن سنت های لایتغیر به این درجه از یقیین رسید و البته در نظر داشت که عمر کوتاه ما در مقابل تاریخ لایتناهی عمر انسانیت، لحظه ای نیز حساب نمی شود پس نباید عجول بود بلکه باید امیداور به پیش رفت.
۳- وقتی باور به پیروزی حق و عدل در وجود کسی ریشه دواند او چه بخواهد و چه نخواهد به استدلال و منطقی مجهز می شود که می تواند خلق را با گفتار و رفتار خود به سوی خیر وصلاح اجتماعی و سیاسی رهنمود کند. چنین کسی همواره فریاد می زند که در هر شرایطی و با هرکسی حاضر به گفتگو هستم، حتی اگر آن فرد دشمن باشد. سلاح چنین فردی جز زبان و قلم چیزی نیست و بدیهی است که در این مبارزه، کسانیکه منطق و استدلال ندارند و جز زور و پول، سرمایه ای ندارند مرد این میدان نخواهند بود و با عدم حضور خود در چنین میدانی از پیش خود را تسلیم شده معرفی کرده اند. اصلاح طلب واقعی جز در گفتگو و مناظره حریف خود را مقلوب نمی خواهد.
۴- بدیهی است که در منطق فردی که جز به فکر خود و اشاعه ی آن از طریق زبان و قلم متکی نیست خشونت فیزیکی جایی ندارد. او همه تسلیم و آرامش است. اما نکته مهم این است که چنین فردی حتی در گفتار و نوشتار خود از خشونت بری است. عفت و اخلاق زبان و قلم را در هر حال رعایت می کند و اجازه نمی دهد خشم احساسات اورا بر عقلانیت او غلبه دهد. او نه فقط با دروغ و فریب می جنگد بلکه خود نیز گرد این رذائل نمی چرخد و در هرحال به خود اجازه نمی دهد برای خارج کردن رقیب از میدان به هر شیوه ایی متوسل شود.
۵- اصلاح طلب واقعی کسی است که شجاعت و صراحت دارد به دانستن و مجهز بودن به قدرت قلم و زبان به معنای آن نسبت که این آگاهی و دانایی در بستر اجتماعی خود جریان پیدا کند. شیوه اصلی مخالفان اصلاحات ایجاد رعب و ترس بر دل و جان ها است. شیوه ای که بنا به خصلت های معمول بشری که در وجود هر انسان است کاربرد خاص خود را دارد. اما اصلاح طلب کسی است که تن به این ترس نمی دهد. شجاعت اینجا بت شکن است و این بت چیزی جز عدم و تاریکی نیست را می شکند و بر تاریکخانه ها نور می افشاند. صراحت نیز ویژگی مهم دیگری است که سبب می شود تا اصلاح طلب در دام مصلحت های خود ساخته یا دگر ساخته که باعث اصلی شدن مسائل فرعی می شود نیفتد و حرف اصلاحات را بدون لکنت زبان و با صراحت و با هدف گیری مشکلات واقعی بیان کند.
۶- این شجاعت و صراحت تنها در برخورد با رقیب معنی ندارد بلکه در انتقاد از خود و در اعتراف به اشتباه و خطا هم جایگاه ویژه دارد. این صفت سبب می شود تا یک اصلاح طلب ضمن احترام به هر صاحب فکری و هر شاغل در سیاستی، خود را دست کم نگیرد و محو شخصیت ها و اسامی بزرگ و کوچک نشود. در حقیقت این شجاعت و صراحت را به کار می گیرد تا دموکراسی درون گفتگویی را نهادینه کند و با به رسمیت شناختن تکثرگرایی این صفات کم نظیر را به دیگران منتقل کند.
۷- بسیاری از ما، در برخورد با بعضی چهره های اصلاح طلب نظیر سید مصطفی تاجزاده از آن همه انرژی در ایستادگی و مهمتر از آن در بشاشیت و شادابی او علیرغم فشارهای طاقت فرسا و کمرشکن در تعجب می مانیم. شاید بتوان گفت دانستن خصوصیات و صفات حمیده ایی که بخشی از آنها را دربالا برشمردم سبب آرامش، صفا و امید این صفت تا حد زیادی اکتسابی است و علاوه بر ویژگی های ذاتی با ممارست و تمرین زیاد به دست می آید و البته سبب می شود تا این افراد علاوه بر دانش عمیق خود از این طریق نیز بر دلهای مشتاقان اثر گذارند و پیرایه های یاس و خشم را از آنها بزدایند. اما باید بر این نکته تاکید کرد که ظاهر آرام، پرخنده و شاداب این افراد را نباید با بی خیالی اشتباه گرفت. درون پرالتهاب آنها را باید درجایی دیگر جست.
من مصطفی تاجزاده را چنین یافته ام. انسانی که نه مادیات توانست او را اسیر خود کند و نه زندان انفرادی او را شکست و نه تحقیر فرومایگان از قدر و منزلت او کاست. امروز چه بخواهیم و چه نخواهیم مصطفی تاجزاده و یاران دربند او نماد اصلاح طلبانی هستند که بزودی فکر، آرمان و منش و روش آنها به پیروزی خواهد رسید. اما سخن آخر این است که کسانی که چنین انسان های نازنینی را به بند کشیده اند از جنس کدام سیاهی و تباهی هستند که گمان می کنند خورشید را می توان به بند کشید؟

 ***
خوبان در بند و بدان بر مسند/ محمد کیانوش راد
در ولادت مصطفی تاج‌زاده بزرگان سخنانی راندند، من نیز سخنی گفته که بخشی از آن را به توصیه دوستان قلمی کردم. مصطفی تاج‌زاده همین. نیازی به تعریف ندارد، دوست و دشمن او را می‌شناسند. شاید مخالفانش بیش از دوستانش به قابلیت‌ها، توانایی‌ها و اثر بخشی‌های او آگاهند. سر برخورد با او نیز در همین است. مصطفی سمبل مقاومتی انسانی و مدنی است. او بی‌ریا و با ریشه، با مرام و مردمی، خاکی و خودمانی، تشنه خدمت و نه تشنه قدرت است. مخالفانش نیز انصاف، صراحت، شجاعت و اخلاق وی را می‌ستایند.
مصطفی اهل هیجان نیست، حماسه گرا و قهرمان پرور نیست، او انسانی، مسلمان و سیاست ورز است. او اهل منطق، عقل، اعتدال و خیرخواهی است. دشمنانش نیز از روح بزرگ و سلامت نفس و قدرت استقلال او به عجز افتاده‌اند.
روزگار غریبی است وقتی خوبان در بندند، یعنی بدان در قدرت‌اند، خوبان در بند و بدان بر مسند.
تاج‌زاده را از قبل می‌شناختم، اما نزدیکی و موانست با وی از دوران تحصیل در دانشکده حقوق و علوم سیاسی تهران آغاز شد. در‌‌ همان ایام نیز معتقد بودم که او از بسیاری از اساتید دانشکده اگر بیشتر ندارد کمتر ندارد. تیزبینی، قدرت استقلال، سرزندگی و نشاط و شوخ طبعی (همچون همکلاسی دیگر، سعید حجاریان) او را برجسته و نمایان می‌کرده، در اولین برخورد با او می‌توان دریافت که در یادگیری حریص و در یاد دادن با سخاوت و با تواضع است. مش و منشی که جزئی از ذات مصطفی گردیده است. او از همه کس و همه چیز می‌آموزد و به هر کس که بخواهد بی‌منت و فخر، سخاوت مندانه و فروتنانه می آموزاند.
در اولین برخورد، او را انسانی مخلص (واژه‌ای که همواره در برخورد با دیگران بکار می‌برد و حقیقتا هم او چنین است) یافتم. انسان بودن صفتی که بیش از هر ویژگی دیگری در تاج‌زاده نمود داشته و دارد.
حدود سال ۷۰ بود، پس از کلاس درس، با وی پیرامون آرمان گرایی، واقع گرایی و عمل سیاسی و نیز انتخاب راه و روش‌های مبارزاتی با یکدیگر بحث داشتیم. درست بیاد دارم او همواره از واقع بینی و نه واقع گرایی سخن می‌ گفت. او در آن ایام نیز از زنده یاد عزت الله سحابی به نیکی سخن می‌گفت و با اشاره به سخنی از سحابی گفت: سحابی می‌گوید، بلوغ یک انسان سیاسی پس از ورود به کار اجرایی است.
فعالیت اجرایی و و عملی است که ما را از شعارزدگی، هیجان زدگی، احساس گرایی و آرمان گرایی غیر واقع بینانه دور می‌کند. در فعالیت اجرایی است که فرد متوجه قابلیت‌ها، محدودیت‌ها و توانایی‌های خویش خواهد شد، و در این مسیر می‌توان برای تحقق آرمان‌ها، را حل‌های واقع بینانه و نه تخیلی و احساسی پیچاند. نهال آرمان‌ها را باید در زمین واقعیت‌ها کاشت. تن‌ها با این روش به بار نشستن درختی تنومند را باید به انتظار نشست. این اولین گفتگوی من با تاج‌زاده بود و امروزرپس از حدود بیست سال دوستی، همواره او را در این مسیر یافته‌ام. امروز بزرگی او و یارانش به رغم همه هجمه‌ها و تبلیغات رنگارنگ و انهام زنی‌ها آنهم در فضایی که سنگ را بسته و سگ را‌‌ رها کرده‌اند، باز هم نمایان است. او حسرت یک آخ را بر دل های مسند نشینان کینه توز بر جای نهاده است. مصطفی و یارانش، را آیندگان بهتر خواهند شناخت. بزرگی پیام و عظمت رسالت، و درستی روش و منش و خواسته آنان را روشن‌تر خواهند یافت. روزی که پرده‌های ظلم ظالمان و حجاب معاصرت فرو افتد، مردم بیش از حال بر شایستگی‌های آنان درود و آفرین خواهند گفت و مام وطن و ایران و ایرانی بر چنین فرزندانی خواهد بالید.

۱۳۹۰ آذر ۹, چهارشنبه

واکنش آمریکا در مقابل حمله به سفارت بریتانیا


در واکنش به حمله تظاهرکنندگان به سفارت بریتانیا در تهران

کلینتون:حمله به سفارت بریتانیا اهانت به جامعه بین المللی است

جلوگیری از حضور بانوان بر مزار آیت‌الله منتظری



منابع خبری از ممانعت ماموران امنیتی با حضور کوتاه مدت بانوان بر سر مزار مرحوم آیت الله العظمی منتظری، در دومین سالگرد وفات وی گزارش می دهند.
به گزارش جرس، در سالگرد ارتحال آیت الله العظمی منتظری بسیاری از بانوان طبق قرار قبلی خود را آماده کرده بودند تا در ساعت مشخصی بر سر مزار آیات عظام و مراجع تقلید بخصوص آیت الله منتظری بروند، اما پس از چند دقیقه با برخورد برخی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی، مجبور شدند که از آن محل خارج شوند.
این در حالی است که پیش از این بانوان مجاز بودند برای مدت زمان کوتاهی هم که شده، بر سر مزار مراجع درگذشته، از جمله آیت الله منتظری حاضر شده و به ذکر فاتحه و آرامش بپردازند، اما امسال جو امنیتی و فضای پادگانی، مانع از چنین امری شد.
این گزارش افزوده: حکومت اخیرا از حضور بانوان بیت و خانواده مرحوم آیت الله منتظری نیز به دلایل واهی جلوگیری بعمل می آورد.
امسال به دلیل شرایط خاص و فشارهای موجود، مراسم سالگرد درگذشت مرحوم آیت الله منتظری برگزار نشد.

دولت بریتانیا کارمندان سفارت خود را از ایران خارج می‌کند



بریتانیا اعلام کرده که کارمندان سفارت خود در ایران را از آن کشور خارج می کند.
به گزارش بی‌بی‌سی، بامداد امروز – چهارشنبه، ۹ آذر – منابع رسمی دولت بریتانیا اعلام کردند که در پی ورود گروهی از تظاهرکنندگان معترض به محل های سفارتخانه این کشور در تهران، کارمندان سفارت بریتانیا را به منظور حفظ امنیت آنان از ایران خارج می کند.
هنوز مشخص نیست که آیا این دستور شامل تمامی کارمندان سفارت می شود و یا تنها برخی از آنان ایران را ترک می کنند.
زمان اجرای این دستور مشخص نیست اما برخی گزارش ها حاکی از آن است که تعدادی از کارمندان سفارتخانه برای عزیمت به دوبی، امارات عربی متحده، عازم فرودگاه تهران شده اند اما این گزارش ها هنوز مورد تایید قرار نگرفته است.

شب نورانی مردان خدا

 عبدالرحیم سلیمانی اردستانی: در زندگی انسان برخی از لحظات و ساعات متفاوت است چرا که از یک سو انسان در بحران روحی و جسمی قرار دارد و از سوی دیگر موظف است که در همان لحظه مهم ترین و سرنوشت سازترین تصمیم زندگی خود را بگیرد. این تصمیم، بسیار سخت و سنگین است چرا که چه بسا زندگی انسان را دگرگون می سازد. گرفتن تصمیم درست در آن لحظه حیاتی و سرنوشت ساز به امور زیادی بستگی دارد که مهم ترین آنها این است که انسان چه میزان در کل زندگی انسانیت خود را به کمال رسانیده و خویشتن خویش را شناخته و ارزش و قیمت خود را دانسته است. در واقع در این لحظه خاص می خواهد تصمیمی بگیرد که قیمت و ارزش و جایگاه وجود او را تعیین می کند. ...http://www.kaleme.com/1390/09/09/klm-81904/

نامه آیت‌الله دستغیب به فقهای شورای نگهبان: تمام گرفتاری‌های جمهوری اسلامی ناشی از تخلفات شماست

چکیده :برای نجات جمهوری اسلامی ایران هیچ راهی نمانده جز تن دادن به قانون اساسی و آزاد کردن دو بزرگوار جناب حجت الاسلام و المسلمین مهدی کروبی و جناب آقای مهندس میرحسین موسوی و آزادی باقی زندانیانی که بدون محاکمه و اثبات جرم در زندان هستند. در کجای دنیا چنین است که فرد یا افرادی به جرم گفتن حق زندان بروند و حصر شوند و از تمام امکانات محروم شوند؟ چرا باید جواب مردم را با خشونت و سرکوب داد؟ چرا جواب مردم با زندان کردن و تبعید و خارج کردن دانشجویان و روحانیون و اتهامات بی مدرک و خلاف شرع داده می شود؟ این کارها با کدامیک از اصول قانون اساسی و یا کدام حکم از احکام شرع مبین اسلام سازگار است؟ آیا گفتار خلاف نظر شخص، خلاف شرع و خلاف قانون است؟...

آیت‌الله‌العظمی دستغیب در نامه‌ای به فقهای شورای نگهبان، با تاکید بر اینکه فقهای شورای نگهبان مأمور به اجرای دقیق قانون هستند نه اینکه ناقض آن باشند، تمام اعتراض مردم پس از انتخابات ریاست جمهوری گذشته را ناشی از این پرسش دانست که چرا حق انتخاب آزاد نداشته باشند.
ایشان با تصریح به اینکه تمام گرفتاری‌های جمهوری اسلامی ناشی از تخلفات شورای نگهبان است، تصریح کرد: “اگر شورای نگهبان به وظیفه اصلی خود عمل می کرد و افراد صالح را تأیید می نمود و تشخیص انتخاب را به مردم واگذار می کرد، مردم نگرانی نداشتند.”
این مرجع تقلید شیعیان همچنین تصریح کرد: “برای نجات جمهوری اسلامی ایران هیچ راهی نمانده جز تن دادن به قانون اساسی و آزاد کردن دو بزرگوار جناب حجت الاسلام و المسلمین مهدی کروبی و جناب آقای مهندس میرحسین موسوی و آزادی باقی زندانیانی که بدون محاکمه و اثبات جرم در زندان هستند.”
ایشان نمونه‌هایی از سؤالات بی‌جواب‌مانده از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ را اینگونه بازگو کرد: “چرا باید جواب مردم را با خشونت و سرکوب داد؟ چرا جواب مردم با زندان کردن و تبعید و خارج کردن دانشجویان و روحانیون و اتهامات بی مدرک و خلاف شرع داده می شود؟ این کارها با کدامیک از اصول قانون اساسی و یا کدام حکم از احکام شرع مبین اسلام سازگار است؟ آیا گفتار خلاف نظر شخص، خلاف شرع و خلاف قانون است؟”

۱۳۹۰ آذر ۱, سه‌شنبه

از احمدی نژاد بیاموزیم


از احمدی نژاد بیاموزیم

حادثه ها نشانه است. وقتی مامورانِ دادستانی با فرمان محسنی اژه ای، به روزنامه ایران حمله می کنند تا یکی از بُرجک های حریف جان سخت را پایین آورند و از طرف دیگر شبیخون می خورند و احمدی نژاد با چند تَشر و تکان دادنِ پرونده های محرمانه، رهبری را به تکاپو می اندازد که سریعا به لشگر اژه ای فرمان عقب نشینی بدهد، برای عاقلان نشانه ای است که بدانند چیزی از نظام نمانده است.
آنچه از ویرانه های مجریه و قضاییه و مقننه و مجموعه نظام مانده، باندهای قدرت است که فعلا در زیر لگام رهبری جَستی می زنند و لحظه دریدن را به تاخیر می اندازند.
 جوانفکر در همان مصاحبه جنجالی با روزنامه اعتماد از خواست های احمدی نژاد با وصفِ "ما" صحبت می کرد. "اژه ای و متکی وزیر ما نبودند". این باند ما و دسته ما به قدری غلیظ است که اصولا چیزی به نام دولت دیده نمی شود.
 چه توان کرد، وقتی رییس جمهور بی رای مردم آمده است، ناگزیر در پیله هوادارن فربه از اختلاس و عارفانِ قدرت خواه فرو می رود و تمام توانِ این دولت تسخیر شده، مصروف آن خواهد شد تا قبیله احمدی نژاد در همه جا نفوذ کند و رفتنی نباشد.
چند ساعت درگیری در روزنامه ایران، میان احمدی نژادی ها و خامنه ای خواهان، نشان داد که تا چه اندازه حکم قانون و رویه های قضایی در جمهوری اسلامی به سُخره افتاده است.
 اگر کسی مثل احمدی نژاد رو در روی دستگاه قضا باشد، می تواند به زور اسرار مگو و در پی هراس رهبری از واکنش سریع دولت، اژه ای و لشگر همیشه پیروزش را که تا به حال هر جا رفته اند با گروگانی بازگشته اند، به عقب براند.
 از آن طرف اگر مظلومان با نظمیه و دادستانی روبرو شوند و دستشان به جایی بند نباشد، مثل این همه گروگان اصلاح طلب می شوند که به زندان افتاده اند و دریغ از عدالت و یا مثل روزنامه اعتماد که جرمش مصاحبه با جوانفکر بود و به توقیف رفت.
روزگاری آیت الله خامنه ای شکوه داشت که دولت خاتمی به دنبال حاکمیت دو گانه است و حالا احمدی نژاد رسما دولت را از همه حاکمیت جدا کرده و ابزارهای رهبری که می توانست بگیر و ببند راه بیندازد و اصلاحات را به بن بست رساند، به احمدی نژاد که می رسد تیغ کُند و مشت پوشالی است.
 نه کسی جرئت توقیف روزنامه ایران را دارد و نه دستگیری جوانفکر و خدای ناکرده مشایی و نه حتی سئوال از احمدی نژاد در مجلس.
 نظام دیگر با حاکمیت دو گانه روبرونیست، ملوک الطوایفی شکل گرفته که هر باند قدرتی بنابر آنچه از قدرت به چنگ آورده و غنیمت برده، سعی دارد تا رقیب را کناری زند و این وسط آیت الله خامنه ای پرچم سوراخ سوراخ وحدتی است که بنابر مصلحت و ترس از فرو ریزی، به سمت هر که زورش بیش است، باد می خورد.
با این تنازع بقا در سطح و عمق نظام، دیگر حتی نیازی به حمله خارجی نیست و دوستان از دشمن بدتر می توانند این چند آجر باقی مانده از جمهوری اسلامی را برکنند.
اما برای یک ناظر بیرونی که از دوران اصلاحات تا استبداد کاریکاتوری این روزها را رصد کرده، بسی افسوس می ماند که همچو احمدی نژادی می توانست از حقوق ناحق قبیله قلیل هوادارانش دفاع کند و رهبری را بر سر جای خود نشاند و آنگاه اهالی اصلاحات با پشتوانه رای مردمی فرصت ها را از کف دادند.
احمدی نژاد به ما می آموزد، قدرت رهبری آنقدرها که می گفتند بی حد و مرز نبود و ولایت فقیه با آن همه تبلیغات که می کردند یال و کوپالش به قدری مقاومت می ریزد و عقب می ایستد.
 ای بسا اگر خرداد 89 با ایستادگی مردم و نا فرمانی مدنی و هم نوایی و وحدت اپوزیسیون تداوم می یافت، نه احمدی نژاد رییس جمهور می شد و نه قید مُطلقه ای برای ولایت می ماند.
گفته اند روزی بایزید بسطامی از شهری می گذشت و جنازه ای بر دار دید که دستش بریده و کفه پایش زده بودند. پرسید که این بینوا کیست، گفتند دزدی بود که انگشت و دست و پایش بریدند و باز دزدی کرد و عاقبت بر دارش کردند. بایزید می گریست و می گفت آفرین بر ثُبات قدمت.
حالا حکایت ماست، محمود احمدی نژاد در راه شر و ناصواب چنان ثبات قدمی دارد که اگر ما قدری از آن به راه آزادی و حق خواهی داشتیم، تا حال رسیده بودیم.    

خداحافظی با رهبر غیرپاسخگو


خداحافظی با رهبر غیرپاسخگو

وقت آن است که رهبر جمهوری اسلامی پاسخ دهد. دوران نشستن بر صندلی "کاریزما"ی غیرپاسخگو بسر آمده است. آقای خامنه‌ای بخواهد یا نخواهد، حالا بیش از هر زمان دیگر در برابر پرسش‌ قرار گرفته است. این وضع، رخدادی یک‌شبه نیست. سئوال‌ها و نقدها و انتقادهایی که در تمام 22 سال گذشته متوجه شخص اول نظام سیاسی در ایران بوده، به‌ویژه پس از انتخابات نمایشی 22 خرداد 1388 روندی تصاعدی یافت. مولفه‌های تاثیرگذار بر این روند و رویداد کم نبودند؛ ازجمله:
فریادهای شهروندان معترضی که از فردای نمازجمعه‌ی معروف، دیگر وجدان کردند که "آقا" خود مرکز ثقل "کودتا"ست، و سمت و سوی شعارهایشان را از "احمدی‌نژاد" به "رهبر نظام مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه" تغییر جهت دادند؛
یادداشت‌های جسورانه و شجاعانه‌‌ی عیسی سحرخیز از چند روز پس از کودتا، و تا زمان بازداشت‌اش؛
نامه‌های نوری‌زاده‌ی آزاده که هر مکتوب‌اش، شوک‌ی برای سبزها بود و زلزله‌ای در اردوگاه محافظه‌کاران درافکند؛
مکتوب‌های صریح و خواندنی دکتر عبدالکریم سروش؛
و مواضع و سخنان برخی دیگر از شخصیت‌ها و فعالان سیاسی (از آیت‌الله منتظری و دکتر احمد حاج سیدجوادی و آیت‌الله دستغیب گرفته تا بسیاری دیگران).
اما این روزها، و 29 ماه پس از انتخابات پرمسئله و ابهام، انتشار سه نامه‌ی جدید، نه تنها نشان‌دهنده‌ی وضع‌ی جدید، که خود محتمل، مولد دوران‌ی دیگر است.
محمد نوری‌زاد، که چند ماهی به سکوت گذرانده بود، بار دیگر دست به قلم شده و با به پرسش کشیدن رهبر جمهوری اسلامی، او را به مکتوب‌ی برای هر "جمعه" وعده می‌دهد.
هم‌زمان، مهدی خزعلی نیز در نامه‌ای به رهبر جمهوری اسلامی، از ضرورت نقد شخص اول نظام سیاسی می‌گوید. خزعلی هم وعده‌ی هفته‌ای یک گزارش انتقادی داده است.
فراموش نکنیم که این هر دو، در حوادث پس از انتخابات ازجمله بازداشت شدگان مکرر و اهداف نهادهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی بوده‌اند، و هر دو زیر تیغ حکم و زندان و احضار.
در کنار اینان، آزاده‌ای دیگر، احمدرضا احمدپور، روحانی عضو جبهه مشارکت از زندان قم، آقای خامنه‌ای را مورد پرسش و نقد قرار می‌دهد.
"مقام غیرپاسخگو" در نظام سرکوبگر متکی به حاکم خودکامه، حالا در معرض نامه‌ها و خطاب‌های انتقادی و متن‌های پرسئوال‌ی قرار می‌گیرد که نویسندگانش یا در زندان‌اند و یا در زیر تیغ حکم حبس.
هرچند جامعه ظاهرا آرام است و سرکوب‌ها و تهدیدها و بگیر و ببندها و ارعاب، خیال اقتدارگرایان افراطی (راست‌های رادیکال) را از بروز و ظهور خیابانی اعتراض‌ها، به‌ظاهر آسوده کرده؛ ولی این نامه‌های جدید نشان می‌دهد که پرسش‌ها نه تنها کمتر نشده که با ناکارآمدی‌های غریب اقتدارگرایان در اداره‌ی کشور (چه در داخل و چه در مناسبات با دیگر کشورهای جهان) عمق و گسترش یافته؛ و از آن مهم‌تر، حالا رهبر جمهوری اسلامی بیش از قبل، به چالش و پرسش کشیده می‌شود.
نقد رهبر جمهوری اسلامی و پرسش‌گری از دیدگاه‌ها و کردارهایش، و نیز انتقاد از سیستمی که زیر سایه‌ی ولایت مطلقه‌ی او در حال تهدید امنیت و منافع ملی است، وقتی در این مقطع زمانی بااهمیت‌تر می‌شود که موج جدید گذار به دموکراسی در کشورهای منطقه و سقوط پی در پی دیکتاتورهای تونس و مصر و لیبی، و رسیدن امواج دموکراسی به دمشق اسد را از یاد نبریم.
نکته‌ی قابل اشاره آنکه نگارنده نه حاکمیت اقتدارگرای جمهوری اسلامی را به شخص رهبر فرومی‌کاهد، و نه مخالفان وضع موجود را به سه شخص یا مکتوب‌های آنها محدود و متوقف می‌کند.
تردیدی نیست که حاکمیت اقتدارگرا در ایران، از "طبقه‌ی جدید"ی سامان یافته که مرکز ثقل آن، باند امنیتی- نظامی- رانتی است؛ و آقای خامنه‌ای تنها "سکان‌دار" کشتی اقتدارگرایی محسوب می‌شود. همچنین شکی نیست که مخالفان وضع موجود در ایران، از لایه‌های گوناگون و طیف‌های متنوعی برخاسته‌اند و در داخل و خارج از مرزها، با نقطه عزیمت‌ها و چشم‌اندازهای مختلفی، حاکمیت اقتدارگرا را به چالش کشیده‌اند؛ و سه نویسنده‌ی پرسشگر اخیر، بخشی از آن همه‌اند. اما، نباید از یاد برد که در تحولات اجتماعی و سیاسی، اگر "ساختار"ها مهم‌ و موثرند؛ "کارگزار"ان (کنشگران و فاعلان و عاملان انسانی) نیز نقشی ویژه دارند. چنانکه در همین تحولات پس از انتخابات 22خرداد 1388 به هیچ وجه نمی‌توان از اهمیت و نقش تاریخی مهندس میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی، یا حتی شخص رهبر جمهوری اسلامی، (در وجوه سلبی و ایجابی، هر دو)، غفلت کرد. چنانکه نمی‌توان بر جایگاه و کارویژه‌های "ندا" و "سهراب"، یا "نقدی" و "رادان" و "طائب" (در دو وجه اثباتی و نفی‌ی) چشم پوشید.
اگر ساختارها موجد جنبش سبز بودند، موسوی و کروبی و یک‌یک شهدا و زندانیان و فعالان جنبش سبز نیز آن‌را بازتولید کردند و سامان دادند؛ چنانکه اگر نبود سرکوبگری سیستم و دیدگاه‌ها و رویکردهای غیرانسانی و خشونت محور صاحبان قدرت، چه بسا این جنبش محتوایی دیگر می‌یافت.
از این منظر، و با توضیحات اجمالی فوق، مکتوب‌های اخیر نوری‌زاده، خزعلی و احمدپور را می‌توان با شوق و حساسیت مورد توجه و استقبال قرار داد. این رویکرد می‌تواند گسترش یابد؛ وحشت‌افکنی و تخم رعبی را که حاکمیت اقتدارگرا در دستور کار قرار داده، به چالش کشد؛ به مأیوس شدگان انرژی دوباره بخشد؛ وجدان و اذهان بخش‌هایی از جامعه را بار دیگر مخاطب قرار دهد و به تحرک وادارد؛ برخی کنشگران سیاسی، بخصوص پیشکسوتان و پیران سیاست‌ورزی را به سئوال از خویش بخواند که از چه روی ساکت و منفعل مانده‌اند؛ و هم‌زمان با اینها، نشان دهد که جمهوری اسلامی چگونه افزون بر "بحران مشروعیت"، دچار "بحران اقتدار" است؛ و برخلاف آنچه ظاهر بگیر و ببندها و ارعاب‌ها و خشونت ورزی‌ها و تهدیدها و سرکوب‌ها نشان می‌دهند، وجدان‌های بیدار و مردان آزاده و روح آزادی‌خواهی و گوهر دموکراسی‌طلبی در متن جامعه ایران، جاری است. این را آریا آرام‌نژاد، هنرمند سبز نیز از زاویه‌ای دیگر محقق کرده و پی گرفته است. هرچند که هزینه‌ای تا سقف بازداشت مجدد را به جان پذیرفته و دو هفته‌ای است در زندان جای گرفته...
و این همه، یعنی آنکه اگر رهبران نمادین جنبش سبز در حصر‌اند، "سبز"هایی هستند که نمی‌گذارند این جنبش، از پا افتد. و نیز، دوران رهبر کاریزمای غیرپاسخگو، بیش از پیش بسر آمده است؛ وقت آن است که رهبر جمهوری اسلامی به افکار عمومی ایران و جهان پاسخ دهد.

آغاز تحریم فلج کننده و بزرگ


هدف؛ نفت و بانک مرکزی

آغاز تحریم فلج کننده و بزرگ

دولت بریتانیا در تصمیمی ناگهانی روز گذشته با تحریم بانک مرکزی و دیگر موسسات مالی و اعتباری جمهوری اسلامی، تمام ارتباطات مالی و پولی خود با حکومت ایران را قطع کرد. دولت فرانسه نیز دیروز با صدور بیانیه ای خواستار تحریم بانک مرکزی ایران و حتی توقف خرید نفت از جمهوری اسلامی توسط جامعه جهانی شد. آمریکا و کانادا هم اعلام کردند که امروز تحریم های بیشتر و سختگیرانه تری را علیه حکومت اسلامی وضع خواهند کرد.
این تمهیدات قرار است بعد از ظهر دوشنبه به وقت واشنگتن به وسیله وزرای خارجه و خزانه داری آمریکا و در هماهنگی با تصمیم تازه بریتانیا برای توقف مبادلات مالی با نظام بانکی ایران اعلام شود؛ آخرین واکنش های کشورهای قدرتمند جهان به قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی که روز جمعه به تصویب رسید و در آن نسبت به ابعاد نظامی برنامه هسته ای جنجالی ایران ابراز نگرانی فزاینده و عمیق شده بود.
تمام این اتفاقات در روزی رخ داد که مجمع عمومی سازمان ملل متحد با اکثریت آرا، نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی را محکوم کرد. تنها سه روز پیش از آن نیز مجمع عمومی با تصویب قطعنامه ای دیگر، "توطئه ترور" سفیر عربستان سعودی در واشنگتن را محکوم کردند و از تهران خواستند تا به قوانین و مقررات بین المللی احترام بگذارد.
جورج آزبورن، وزیر دارایی بریتانیا با توصیف فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی به عنوان "خطر جدی برای امنیت ملی" این کشور گفت که تصمیم به تحریم بانک مرکزی ایران "در هماهنگی با دیگر کشورها" اتخاذ شده است.
وزارت خزانه داری ایالات متحده هم با تایید این مسئله اعلام کرد که امروز آخرین تمهیدات این کشور برای مقابله با برنامه اتمی ایران اعلام می شود. جزئیات تدابیر تازه آمریکا اعلام نشده است ولی خبرگزاری ها به نقل از مقاماتی که از آنها نام برده نشده، نوشته اند ایالات متحده قرار است اعلام کند نام ایران در فهرست کشورهایی قرار گرفته که از آنها به عنوان "مهم ترین نگرانی ها در زمینه پولشویی" نام برده شده است.
ناظران معتقدند دولت ایالات متحده هم با این کار، زمینه را برای تحریم بانک مرکزی ایران فراهم می کند.
بانک مرکزی جمهوری اسلامی اصلی ترین و مهم ترین نهاد پولی و مالی حکومت است که تقریبا تمام مبادلات بین المللی کشور از جمله دریافت وجوه مربوط به فروش نفت، گاز و دیگر اقلام صادراتی از طریق آن انجام می شود. تحریم این بانک در عمل می تواند فروش نفت و صادرات ایران را با بحران مواجه یا متوقف کند.
به گفته وزیر امور خارجه بریتانیا، توقف همکاری مالی با بانک های ایران به علت نقش این موسسه ها "در توسعه برنامه اتمی نظامی" ایران صورت گرفته است.
پیش از این وزیر امور اقتصادی و دارایی جمهوری اسلامی گفته بود "بعید است" بانک مرکزی در قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل هدف تحریم اقتصادی قرار گیرد.
شمس الدین حسینی به خبرگزاری کار ایران (ایلنا) گفته بود که "تحریم بانک مرکزی از سوی کنگره آمریکا و همراهی سایر کشورها با این رویکرد در قطعنامه های شورای امنیت لحاظ نمی شود."
وزیر اقتصاد در عین حال تاکید کرده که "در صورت تحریم بانک های ایرانی، دولت ابتکارات و موارد لازم برای مقابله با این موضوع را دارد."

تلاش بین المللی برای توقف غنی سازی
اکثریت مجلس سنای ایالات متحده ماه گذشته طرح تحریم بانک مرکزی ایران را مطرح کرده بود.
درخواست تحریم بانک مرکزی پیش از این نیز توسط شماری از اعضای محافظه کار کنگره مطرح شده بود، اما این نخستین بار است که ۹۲ نفر از مجموع ۱۰۰ عضو مجلس سنا،از هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه، چنین درخواستی را صراحتا مطرح کرده اند.
آنها به باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا گفته اند که ایران برای دور زدن تحریم ها از بانک مرکزی استفاده می کند. سناتورهای آمریکایی می گویند که وقت اعمال فشاری "فلج کننده" بر نظام مالی ایران از طریق تحریم بانک مرکزی فرا رسیده است.
با این حال معاون بانک مرکزی در سخنانی ابراز امیدواری کرده بود که "انشالله تحریم بانک مرکزی اتفاق نمی افتد"، اما در صورتی هم که این کار بشود این بانک تمهیدات و برنامه ریزی های لازم را برای مقابله با آن در نظر گرفته است.
علاوه بر بریتانیا، دولت فرانسه هم خواستار مسدود شدن دارایی های بانک مرکزی و تحریم صنعت نفت ایران شد. به گزارش خبرگزاری فرانسه این "تحریم های بی سابقه جدید" توسط دفتر ریاست جمهوری فرانسه پیشنهاد شده است.
بر پایه این گزارش، پیشنهادهای مذکور در بیانیه ای برای رهبران کشورهای بریتانیا، کانادا، آلمان، ژاپن، آمریکا و اتحادیه اروپا ارسال شده است.
در پی انتشار گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی و احتمال استفاده نظامی از برنامه هسته ای ایران، دولت های غربی تصمیم به اعمال تحریم های سخت تری علیه جمهوری اسلامی گرفتند.
این دولت ها با اعمال تحریم های شدید، قصد دارند مقامات جمهوری اسلامی را وادار سازند تا از ادامه غنی سازی اورانیوم و توسعه برنامه هسته ایش صرف نظر کند.
در همین زمینه، روزنامه وال استريت جورنال نیز از قول مقامات آمريکايی گزارش می دهد که دولت باراک اوباما قرار است ايران و بانک مرکزی آن کشور را به عنوان "محدوده پولشويی" معرفی کند.
به گفته مقامات آمريکايی اين اقدام جديد برای تمام دولتها و موسسات مالی و تجاری در سراسر جهان يک هشدار جدی خواهد بود تا از معامله با بانک مرکزی ايران، و خريد نفت از ایران خودداری کنند و بدانند که در آينده ممکن است اقدامات جدی تری در اين زمينه صورت بگيرد.
يک مقام دولت آمريکا در این ارتباط به روزنامه وال استريت جورنال گفت: "چنين روشی به کشورهای ديگر فرصت خواهد داد تا به شکل مناسبی فعاليت های اقتصادی خود را برنامه ريزی کرده و به شکلی خريد نفت ايران را کاهش دهند که بازار انرژی را متلاطم نکند."
طبق ادعای مقامات آمريکايی بانک مرکزی ايران در جعل مراسلات و نقل و انتقال ارز برای تامين هزينه فعاليت های تسليحاتی و تروريستی حکومت ايران مشارکت دارد. از زمان تحريم بانک های ديگر مثل بانک صادرات، بانک ملی و بانک ملت، بانک مرکزی ايران تمام معاملاتی را که اين موسسات تحريم شده انجام می دادند برعهده گرفته است. اتهام ديگر بانک مرکزی ايران انجام معاملات ارزی و بانکی قرارگاه خاتم الانبيا است که جزو نهادهای ايرانی در فهرست تحريم آمريکاست.http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/-ee9254c554.html