از خون جوانان وطن ... استاد شجریان

۱۳۹۰ بهمن ۱۳, پنجشنبه

آیت الله خامنه ای، مسبب به روی کار آمدن ننگین ترین دولت معاصر ایران است.



آیت الله خامنه ای، مسبب به روی کار آمدن ننگین ترین دولت معاصر ایران است.
کابینه 
سیاه وثوق الدوله در قیاس با دولت احمدی نژاد و میزان چپاول و بد طینتی و دروغزنی 
اش، رخت عروسی می پوشد.
 در آمدنِ این دولت کریه، رهبر اصرار داشت، به ضربِ کشتن و حبس کردنِ جانهای عزیز ایرانی و در حصر کردن پاکان روزگار. حالا در ماندن این رذالت هم پا می فشرد، از ترس خباثتِ رییس دولت که ممکن است، کاری به دستش دهد. حکایت زیستنِ گرگ است، به آدمی که برسد قصد دریدن دارد و در روبرویی کفتار، شجاعتش به حد زوزه ای می ماند.
بنابر روایتِ مشرکانه شیخ مصباح و جنتی و احمد خاتمی، مشروعیت و همه چیز نظام از کاکلِ ولی فقیه است. درجه بی افتخارِ سردارانِ سپاه و سجاده بی تقوایِ امامان جمعه و کرسی غصبی مجلس و حتی عقد نکاح احمدی نژاد و زنش، اگر اعتباری دارد از ملکه مادر است که در کندوی بی عسلِ پاستور نشسته است. نظریه پردازان نظام آنقدر باهم نزاع داشتند و چنان بر مُردار حکومت دعوا که تمام شخصیت انسانی شان را سلب کردند و مثل "دکتر فاستوس" روحشان را به شیطان فروختند.
به این فکر نکردند که اگر این تن علیل رهبری به هر علتی راه گور بگیرد، چه باید کرد. از قضا جمهوری اسلامی با چنین رهبر مشروعی، خود را برای همیشه عقیم کرده است. آن روز که محمد حیاتی ِ اخبارگو، با بغضی ریاکارانه خبر عروج رهبر را بشارت دهد، کدام کس می تواند بر این تخت شکسته جلوس کند.
مهدوی کنی اگر زندگانی تا آن روز داشته باشد، خریداری ندارد، حرفش را به هزار قسم و آیه رهبری همین حالا به پشیزی نمی گیرند. مصباح یزدی آنقدر بدخواه در میان همین روحانیان و مراجع ولایی دارد که سر سالم بر زمین نگذارد، چه رسد به تاج ولایت بر سر.
می ماند هاشمی رفسنجانی که اگر بیاید، اول کار خیری که در این دنیا می کند، بر هم زدن این بازی است که خود از سازندگانش بوده است.
حقیقت این است که مرگ رهبری، برای ملت پریشان ایران، یک گشایش است و بختِ بزرگ جستن ازیک بن بست. برای سید علی خامنه ای هم نعمتی است تا بیش از این گناه نیفزاید.
آنکه فکرش گره از کار جهان بگشاید
گو در این کار بفرما نظری بهتر از این  
   محمد رهبر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر