پند پدر
پدری فرزند خویش را پند همی داد . که ای جان پدر!
نه علم آموز و نه ثروت اندوز.
که علم را هر زمان که نیازت بود خریدن همی توانی ,
پس عمر گرانمایه در راه آن تباه منما .
پس چون بدان روز رسیدی, از بلاد کفر خریدن ,همی نمایی و چون پای رفتنت بدانجا ی نبود, از,صراط مجازی تهیه همی توانی نمود ,از هر رتبه و مرتبتی.
چونان که شب بخسبی و بامدادان بخیزی طبیبی باشی, سرامد تمام طبیبان ایران زمین .
فقط ای جان پدر ,با آن وزارت همی ننمای ؛چون یاران دیرینت, دست در دست هم نهند به مهر.روح پدرت را کنند آباد !!ا گر چه خویش در علم از تو طبیب ترند.(سر عُمَر )
واما ثروت نیز نیندوز!
که دزدان به یک شب برند؛ یا شهرداری به یک عوارض نوسازی از تو باز ستانند . و یا محتسب به یک جریمه سبقت ممنوع چنان نقره داغت کند ,که هیچت در همیان ,باقی نماند . و چون چنین شود تا آخر عمر گدایی بر تو ,واجب شود .
پس *پارتی* همی جوی ,چو نیک بنگری, خیر تو در این باشد!
آری ای عمر پدر!
گر این یابی هر جا روی قدر بینی و در صدر نشینی
و زان , وام گیری, آن هم نجومی..
(خواجه نصیر الدین دارابی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر